فضل الرحیم رحیم
طنز
از قلم فضل الرحیم رحیم
با ما نشینی ما شوی با دیگ نشینی سیاه شوی !!!!
ما در عجيب روز و روزگار و در غريب حالت و و ضعيتي اززندگي قرار گرفتيم ، فقط تكرار در تكرار يك صحنه ، يك فلم ، محصول يك فلم ساز است . و آن همين فلم سر پا به بهشت فرستادند "زدن كُشتن انفجار و انتحار بي غريتي و بي عزتي ......»
و در اين شب روز باز بازار شركت هوران بهشتي ، گرم و داغ است و با اجراي ادا هاي سناريوي نوشته شده ي فلم ساز شان با ناز و عشوه ها براي نشستن و نه نشستن با افراد اتگشت ميگذارند . و اينجا در داخل ، هدفم داخل كشور است ، دلقكان ، موره هاي سوخته ، آدمهاي دو روي ، شخصيت هاي فاقد شخصيت و ............ دهل به گردن كرده اند هي دهل چپه مي نوازند و يك سره فرياد ميزنند كه بنام نامي بادار تان. ، بنام نامي هدايت كننده هاي تان بيايد با ما بنشينيد ما در خدمتيم و ما غلام و چاكر تانيم بفرمايد و ......... اما شركت هوران بهشتي ، با كمال فخر و غرور در پاسخ اين دلقكان ، موره هاي سوخته ، آدمهاي دو روي ، شخصيت هاي بي شخصيت ميگويند " ما زبالايم و با با لا مي نشنيم با بادار باداران نه نوكر نوكران ............ عجيب روز و غريب حالتي دارند دلقكان. ، موره هاي سوخته ، آدمهاي در روي ، شخصيت هاي بي شخصيت ....... اما مردم مي گويند با ما نشيني ما شوي با ديگ نشيني سباه شوي .......
٢٨/٠١/٢٠٢٠