عثمان نجیب
مجید احمدی غزل سرای زیبایی های زبان فارسی دری، غزل نابی دارد که برای هر یک ما بسیار زیبا و خاطره انگیز است.
من که ذرگاه شعر و سخن مهمانی بیش نیستم، به استقبال برخی مصراع آن جستار های جسارت آمیزی دارم/کاستی های من هم برشمردید و هم از آن ها درگذرید.
اول آن غزل زیبا را به شما سروران گرامی تقدیم می کنم:
دیدی که سخت نیست تنها بدون من
و صبح می شود شب ها بدون من
این نبض زندگی بی وقفه می زند
فرقی نمی کند دنیا بدون من!
کابوس و وحشتم اما برای تو
زیباست همچنان رویا بدون من!
عاشق شدم شبی با تو ؛ کنار تو
عاشق شدی تو نیز اما بدون من!
من که جهنمم تو از خودت بگو
آسوده ای هنوز آیا بدون من ؟!
من مرده ام ولی بسیار واضح است
سر زنده تر شدی هر جا بدون من ...
حالِ تو خوبِ خوب یک روزِ نابِ ناب
خوشبخت می شوی حتی بدون من!
از خود گذشته ام چون عاشق از غرور
تو نیز رد شدی تنها بدون من
دیروز اگر چه سخت امروز هم گذشت
فرقی نمی کند فردا بدون من!
شاعر : مجید احمدی
استقبال من :
{گفتی، دیدی که سخت نیست تنها بدون من}
دیدم که همه اش رنج است تنها بدون تو
{گفتی، و صبح می شود شب ها بدون من}
دیدم که شب ها شب یلداست
و روز هرگز نیامد بدون تو
{ گفتی، این نبض زندگی بی وقفه می زند}
دیدم که نبض زنده گی در جا ایستاد
بدون تو
و ❤️ از زدن ماند در نه بود تو بدون تو
{ گفتی، فرقی نمی کند دنیا بدون من ! }
دیدم که فرقی چنان کوه های جهان بود
بدون تو.
و شانه هایم چی سنگینی کردند
بدون تو
{ گفتی، عاشق شدم شبی با تو ؛ کنار تو
عاشق شدی تو نیز اما بدون من !}
یاوه مگو، من شبی نه بی تو و بی کنار تو
نه بود آن عشق به، بدون تو
{ گفتی، من که جهنمم تو از خودت بگو
آسوده ای هنوز آیا بدون من ؟! }
تو در جهنم آخرتی و من در جهنم هر دو جهان بدون تو.
سر بلند کن تا بینی چی نا آرامم بدون تو.
{ گفتی، من مرده ام ولی بسیار واضح است
سر زنده تر شدی هر جا بدون من ...}
نه، من مردم بدون تو،
فرقی نه می کند مردنم با تو یا بدون تو
{ گفتی، دیروز اگر چه سخت امروز هم گذشت
فرقی نمی کند فردا بدون من ! }.
آری دیدم، اما با غروب من، هردو با غروب گذشت
و فردا هرگز نیاید بدون تو.
زان که صبح و هم آفتاب نیایند بدون تو.
________»»»_______«««___________«««
یک شوخی برابر به راستی!
هر کسی که رخ نامه ام را از دست رس من بیرون کرده، چند روپیه گگ رشوه کار داره؟ تا آن را دوباره در دسترس من قرار دهد.
مثلن همین مالک فیسبوک یا ساکنان ارگ خود ما.