باغ بابر، آخرین میراث اولین امپراتور مغول در افغانستان

کلکین : در گذشته برای تیموریان و مغولان که در دهه ۱۵۰۰ در آسیای مرکزی بودند، باغ ها با بادهای خود و رهایی از بیابان ها و کوه های خشن، آنها را به یاد بهشت می انداختند. به طوری که فواره های بلندی از آب، و درختان چنار بلند که سایه ایجاد می کردند، درحالی که کانال های آب باعث طراوت و درختان میوه باعث رزی و روزی می شدند، یادآور بهشت برروی زمین بودند. در این میان امپراتور بابر در سال ۱۵۲۸ بهترین باغ خود را در شهر مورد علاقه خود، کابل ساخت و ثابت کرد که حداقل یک غارتگر با ذوق است. به طوری که وقتی او کوهپایه های کابل را بررسی می کرد، چنان با لاله هایی که روی آن ها را پوشانده بود، جذب شد که تعداد آنها را شمرد و به سی و سه گونه منحصر به فرد رسید. در مورد علاقه او به باغ های کابل گفته می شود که او بعدظهرهای طولانی را با صیغه های خود و شراب های مست کننده در آنجا سپری می کرد و آن مکان ها  را به عنوان آخرین استراحتگاه خود انتخاب کرده و حتی درخواست می کند که مقبره اش  در آنجا باشد تا در هنگام مرگ گل های وحشی در اطرافش رشد کنند.

اما این باغ به مرور زمان مانند بسیاری از مکان های تاریخی از گزند حوادث مصون نمانده بود. چنانچه که در دهه ۱۹۸۰ باغ بابر هنوز واحه ای در میان گرد و غبار کابل برای جمعیت رو به رشد بیجاشدگان داخلی بود که از ناآرامی ها در ولایات/استان ها به آنجا فرار می کردند.  تا سال ۲۰۰۱، سه دهه اشغال خارجی، ناآرامی، جنگ داخلی ویرانگر و حکومت طالبان با مشت آهنین، تقریبا این باغ را از بین برد. سپس در طول سال های پس از جنگ داخلی ۱۹۹۲ بیشتر درختان قطع شدند و ساختمان ها و دیوارهای اطراف باغ تخریب شدند. به طوری که در سال ۲۰۰۲ مرمت این سایت توسط بنیاد آقاخان و با حمایت مالی قابل توجهی از طرف دولت آلمان آغاز شد، معماران و طراحان تقریباً هیچ چیز فیزیکی برای انجام دادن نداشتند. این درحالی است که مقامات ارشد، سیاستمداران و روشنفکران افغانستان نسبت به این آثار بی تفاوت بودند. (Snow,2014).

میراث مغولان در کابل

باغ بابر که توسط فرمانروای مغول، ظهیر الدین محمد بابر در اوایل قرن شانزدهم پس از فتح کابل(۱۵۰۴) ساخته شد و محل آرامگاه او است، یکی از مکان های زیبا در کابل و به عنوان اولین باغ های باقی مانده از مغولان با وسعت ۱۱  هکتار و ۱۵ تراس در امتداد یک محور مرکزی در جهت شرق به غرب است که به عنوان بزرگترین فضای سبز عمومی شهر نیز شناخته می شود. این باغ در دامنه کوه شیر دروازه در جنوب غربی شهر قدیمی کابل قرار دارد. این باغ آخرین محل استراحت اولین امپراتور مغول، بابر بود. اگرچه افغانستان کنونی زادگاه اصلی بابر نبود(او در فرغانه در ازبکستان کنونی به دنیا آمد). باغ را بابرشاه در پهلوی باغ های دیگر کابل در زمان حیات خود احداث نموده و باتوجه به علاقه ای که به این باغ داشت وصیت نمود تا جسد وی را در همین باغ بدون اینکه بر سر مزارش گنبد یا عمارتی اعمار نمایند، دفن کنند. او به اندازه کافی شیفته کابل بود که می خواست در اینجا دفن شود. در همین حال، هنگامی که بابر در سال ۱۵۳۰ درگذشت، برخلاف میل خود در آگرا به خاک سپرده شد. اما بعدتر بین سال های ۱۵۳۰ و ۱۵۴۴ شیرشاه سوری، رقیب همایون پسر بابر، آروزهای او را برآورده کرد و او را در باغ بابر دفن کرد. در این میان علاقه او به این باغ ها را می توان از آنجا فهمید که روی قبر او نوشته شده بود« اگر بهشتی در زمین است، این است، این است، این است». اما نکته ای که وجود دارد آن است که اسناد دلیلی ارائه نمی دهند که چرا او از بین همه باغ ها این باغ را انتخاب کرد. با این حال، بقایای مقبره های قدیمی تر با طاق های آجری در زیر آرامگاه نشان می دهد که این منطقه قبلاً به عنوان گورستان و احتمالاً توسط خویشاوندان تیموری او استفاده می شده است، یافته ای که ممکن است دلیلی برای انتخاب او باشد. قبر بابر در تراس چهاردهم قرار دارد که در ابتدا با پرده ای از سنگ مرمر سفید احاطه شده بود. در جنوب غربی قبر، در تراس پایین بعدی، شاه جهان در سال ۱۶۴۵-۱۶۴۶ مسجد کوچکی ساخت. او همچنین کانال های آبی را که از محور مرکزی باغ می گذرد بازسازی کرد و یک بازار کاروانسرا در پایه باغ اضافه کرد. در طبقه پانزدهم، نوه بابر، رقیه سلطان بیگم(متوفی۱۶۲۶) را در مقبره ای با پرده  مرمر دفن کرد.

از جلوه های گوناگون باغ تا تجربه بازسازی های مکرر

این باغ به عنوان یک مکان تفریحی مکرراً توسط حاکمان مغول استفاده می شد، اما پس از از دست دادن کنترل این سلسله بر کابل ویران شد. باغ در قرن نوزدهم شاهد تغییرات عمده ای  بود. در آغاز سال ۱۸۴۲ یک زلزله به دیوارهای باغ و مسجد شاه جهان آسیب زد. در دهه ۱۸۸۰، امیر عبدالرحمن خان، باغ ها را به سبکی بازسازی کرد که بیشتر از آن که متاثر از معماری دوره مغول باشد تحت تاثیر سلیقه های اروپایی بود. او یک غرفه مرکزی و یک اقامتگاه بزرگ به نام کاخ ملکه برای همسرش بی بی حلیمه اضافه کرد. بعدتر، این باغ در زمان حکومت نادرشاه در دهه ۱۹۳۰ با ساخت استخرها، آب انبارها و باغ های گل در  محوطه محور مرکزی به یک پارک عمومی تبدیل شد. سرانجام یک استخر و گلخانه مدرن در دهه ۱۹۸۰ ساخته شد. در ادامه، جنگ بین گروه های رقیب در کابل از سال ۱۹۹۲ یک تهدید جدی برای این بنا بود. به طوری که درگیری های داخلی دهه نود منجر به آتش سوزی شد که قصر ملکه ویران و مسجد آسیب جدی دید. پمپ های آبیاری به سرقت رفت و درختان باقی مانده برای هیزم قطع شدند. بدتر از آن، مین ها و مهمات منفجر نشده باغ را به زمینی خطرناک تبدیل کرد. در نهایت، در سال ۲۰۱۱ باغ با تلاش های بنیاد آقاخان به طور کامل بازسازی شد. پس از پاکسازی مین ها و انجام یک بررسی جامع باستان شناسی توسط بنیاد آقاخان باغ را دوباره بازسازی و بیشتر ساختمان های اصلی را بازسازی کرد. اکنون هم به عنوان یک جاذبه گردشگری در این شهر آسیب دیده از جنگ و هم به عنوان یک مکان تفریحی برای ساکنان شهر عمل می کند(Hidden Architecture,2019).

این مکان به عنوان یک سایت فرهنگی و باستان شناسی طراحی شده و معماری ساخته شده آن را در بر می گیرد که با هم یک مجموعه تاریخی را تشکیل می دهند. باغ بابر تنها باغ در منطقه است که مراحل تکامل توسعه را منعکس می کند و بازتاب دهنده تغییرات در عملکرد، سبک و مفهوم از اوایل قرن شانزدهم تا اوایل قرن بیستم است. این مراحل آثار خود را در باغ به جا گذاشته اند و مراحل مختلف توسعه تاریخی و بازنمایی آن در میراث فرهنگی را به تصویر می کشند. این باغ اما در طراحی خود از باغ های ایرانی متاثر شده است. درواقع، آخرین باغ باقیمانده پیش از مغول است که به سنت اصیل ایرانیان در شرق ایران طراحی شده است.

 در مورد کاربرد باغ بابر باید گفت که این مکان در ابتدا به عنوان یک باغ طراحی شد اما پس از مرگ موسس آن به آرامگاه و مکانی نمادین برای سلسله مغول تبدیل شد. بنابراین، قدیمی ترین مقبره امپراتوری و غربی ترین باغ مغول و در داخل مرزهای افغانستان تنها شاهد باقی مانده از باغ تفریحی تیموری است که بعدها با معماری مغول تزئین شد. این باغ با طرح های تزیینی که در دوره مغول، به ویژه در زمان شاه جهان در هند توسعه یافت، آراسته شد. ویژگی هایی که تا سال ۱۶۶۰ به باغ اضافه شده است. عبارتند از سکوی مرمری با مشبک کاری در اطراف مقبره، سرستون، مسجد، دیوار پیرامونی، دروازه، کاروانسرا، حوض های آب با فواره ها در هر تراس و کانال های آب مرمری. تزیین باغ بابر که دور از پایتخت های پاکستان و هند واقع شده است، بر اهمیت نمادین و برای دوره ای معین، سیاسی آن تاکید می کند. اگرچه با افول قدرت مغول پس از شاه جهان اهمیت خود را از دست داد، یکی از نوادگان او در قرن هجدهم در نزدیکی او به خاک سپرده شد. پس از یک دوره از اواخر قرن هفدهم تا اواخر قرن نوزدهم، این باغ به اندازه کافی مهم بود که ۲۰۰ سال بعد توسط حاکمان یک افغانستان مدرن بازسازی شد، منعکس کننده آغاز یک دوره جدید است. چنانچه که همانطور که آمد پس از سال ۱۸۸۰ باغ بابر توسط امیر عبدالرحمن، دوباره طراحی شد. در ربع دوم قرن بیستم، نادرشاه بار دیگر باغ را از نظر محوطه سازی و معماری ساخت، بازطراحی کرد. او از سلف خود فاصله گرفت، اما اگرچه چیدمان مطبوع تر باغ به طرح اولیه اش نزدیک تر از زمان امیر عبدالرحمن بود، نادرشاه ترجیح داد از طرح های اروپایی پیروی کند.

بااین حال، از آنجایی که نادرشاه بسیاری از سازه های امیر عبدالرحمن را که تاثیر منفی بر طرح اولیه داشت به ویژه چشم انداز و فضای مطبوع سکوی آرامگاه را حذف کرد. در مورد باغ بابر، این در درجه اول زندگی نامه شاه است که در آن به صراحت از گیاهان، کتاب های گیاه شناسی و مینیاتوری برده است. مسلما باغ اروپایی نادرشاه نمای کاشت بسیار متفاوتی نسبت به باغ اصلی نشان می داد. به همین دلیل تمام تلاش ها برای پایبندی به گیاهان بومی برای برنامه کاشت مجدد که توسط بنیاد آقاخان اجرا شد، انجام شد. قدیمی ترین ساختمان های باغ به استثنای سازه هایی که قدمت آنها پیش از باغ است مربوط به زمان خود بابر است. با این حال، آنها به مقبره او و بخش های کوچکی از سیستم آبیاری که در حفاری های نزدیک و زیر مسجد کشف شد، محدود می شوند. جانشینان او به ویژه جهانگیر حاکم بر یک امپراتوری یکپارچه مغول، خود را موظف می دانستند که در زیارت ها و دیدارهای خود از کابل، آرامگاه جد خود را زینت دهند. جهانگیر در خاطرات خود از برنامه های ساختمان سازی خود در باغ می گوید. ملموس ترین اثری که در باغ وجود داشت را شاه جهان بر جای گذاشت. او مسجد را ساخت و سیستم های آبیاری و آب را دوباره نصب کرد. براساس خاطراتش او همچنین دروازه ای در غربی ترین و پایین ترین تراس ساخته است که بازدیدکنندگان وارد باغ می شوند و در امتداد محور مرکزی و کانال آب به سمت مسجد و مقبره می نگرند. تنها ساختمان هایی که باقی مانده اند، کوشک و حرمسرای هستند هرچند که ویران شده اند. در نیمه دوم قرن بیستم در چهارچوب برنامه توانبخشی بنیاد آقاخان یک استخر عمومی، یک گلخانه و ساختمان های نگهداری به باغ اضافه شد.

 اما از زاویه دیگر، باغ بابر را می توان از یک سو با باغ های قدیمی ایرانی و تیموری و از سوی دیگر با باغ های مغول مقایسه کرد. باغ  بابر همچنین در دسته باغ های اسلامی قرار می گیرد. باغ اسلامی دارای لایه هایی از معناست که ریشه در نمادگرایی مذهبی دارد که آنها را از همتایان اروپایی خود متمایز می کند، علی رغم اینکه ممکن است جنبه های مفهومی، اجتماعی و سیاسی مشترک داشته باشد. در حالی که باغ ها در هزاره سوم قبل از میلاد جزء لاینفک فضاهای شهری بودند، باغ های اسلامی از اصول خاصی در چیدمان و طراحی، عملکرد و معنا پیروی می کنند. شکل آنها برگرفته از یک سنت ایرانی است که به باغ هایی باز می گردد که از قرن ششم قبل از میلاد توسط پادشاهان هخامنشی طراحی شده اند، از این رو بعدها آنها را باغ های ایرانی ابداع کردند. با گسترش اسلام، این میراث ایرانی مضامین معنایی جدیدی دریافت کرد که با نمادگرایی ریشه در اسلام پیوند خورده بود، که منجر به طرح متعارف شده و با آن بیان شد. در زمان سلسله عباسی این نوع باغ به بخشی جدایی ناپذیر از معماری بازنمایی در سراسر جهان اسلام تبدیل شد. به عنوان مثال در شهرهایی مثل سامرا و شیراز.

باغ های اسلامی چند کارکرد دارند: آنها نه تنها در خدمت تفکر و آرامش هستند بلکه مظهر قدرت نیز هستند. از قرن دوازدهم و سیزدهم مقبره های اعضای خانواده سلطنتی یا شخصیت های مهم در چنین باغ های رسمی قرار می گرفتند. تنها در دوره مغول بود که باغ های مقبره فی نفسه طراحی و به کمال رسیدند که نمونه آن مقبره همایون در دهلی و تاج محل در آگرا بود. باغ های تیموری قرن پانزدهم که از انواع ایرانی پدید آمد، تاثیر زیادی در طراحی باغ داشتند. این باغ ها  اقامتگاه های سیار، خارج از فضای شهری، مقر قدرت سیاسی و مراکز فعالیت های اجتماعی بودند. اگرچه آثار کمی از باغ های اولیه باقی مانده است اما توصیفات تاریخی در مورد پروژه های بلندپروازانه صحبت می کند. باغ های معروف سمرقند و هرات که شناخته می شود بابر که از تبار تیموری است، توسط صنعتگران ایرانی که به پایتخت ها و کارگاه های ایران، آسیای میانه، افغانستان و هند مهاجرت کردند، ایجاد شد. باغ ها نه تنها نماد هستند بلکه ابزارهایی هستند که می توانند برای انعکاس و شکل دادن به روابط اجتماعی و سیاسی استفاده می شوند. بنابراین، باغ بابر به عنوان نمادی از امپراتوری مغول در کابل متاثر از فرهنگ های تیموری و ایرانی ساخته شد که در طول حیات خود بارها سبک های مختلف از بازسازی را به خود دیده است.

منابع

Snow,Lalage(2014), “Green Is Happiness, Green Is Peace”: Gardening Afghanistan, from Babur to Bost hospital”, https://www.afghanistan-analysts.org/en/reports/context-culture/green-is-happiness-green-is-peace-gardening-afghanistan-from-babur-to-bost-hospital/

Hidden Architecture(2019), “Bagh-e Babur Garden”, http://hiddenarchitecture.net/bagh-e-babur-garden/

 

 

 


بالا
 
بازگشت