داکتر غلام محمد دستگیر

 

طالب ظالم و تطبیق پروگرام های انگریز

باز نگری اقرار همفر جاسوس انگلیس                          

طالب ظالم، که ادعای اسلام سچه دارد ملا های شان قرار یک ویدیویی که در رسانه ای دیدم پنج بنای اسلامی را نمیدانست، نفر ارشد دیگر آیت قرآن پاک را مکمل قرائت نتوانست، و حتی نفر دیگر شان به افتخار اعلان نمود که یگانه گرویی اند که زیادترین حملات انتحاری را انجام داده اند. به عدالت و مساوات باور ندارند، قانون اساسی که قانون مدنی است نمی پذیرند و شریعت بافتۀ خود شان را قانون اصلی پیشرفت اجتماع میدانند، حفوق بشر که منشاء قرآنی دارد در ضمیر شان وجود ندارد، به خانم ها بودن جزء قوای کار کشور را قطعا اجازه نمیدهند، چون قدرت شان بر بیسوادان جاهل استوار است نمی خواهند مادران دانا و تحصیل یافته فرزندان مجهز به قدرت علم و دانش تربیه نمایند، به والصلح خیر و لااکراه فی الدین و دیگر اوامر الهی جل وعلی شانه و ارشادات رسول الله ﷺ ایمان ندارند بلکه پیرو وهابیزم اند. این اسرار بعد از نشر "اقرار یک جاسوس انگلیس" که در قرن 18 بنام همفر برای ایجاد دشمنی بین مسلمان ها مؤظف شده بود افشا گردید. ابتدا این معلومات وهابیزم طی یک سلسله مقالات در جریده ای شپیگل و بعد در یک جریده ای شهیر فرانسه به طبع رسید و یک داکتر لبنانی آن را به عربی ترجمه نمود و بعد به دیگر زبانها نیز ترجمه شد. کاپی این اقرار که نزد من وجود دارد اومنیا ویریتاس Omnia Veritas با چند جلد محدود، کاپی رایت 2021، قطع کوچک و 194 صفحه به چاپ رسانیده است :  

www.omnia-veritas.com 

همفر انگلیس مامور وزارت کامنویلت کسی است که محمد بن عبدالوهاب را برای حرکت ریفورم یک اسلام محافظه کار و توطئۀ تولید فساد در اسلام تربیه نمود؛ این مذهب جدید در ۱۷۱۳م تکمیل و در سال ۱۷۳۸م اعلان شد. از وی بنام "محمد نجدی" بنیاد گذار وهابیزم یاد کرده نوشته است که پدر کلانش به نام سلیمان Sulayman شهرت داشت یک یهود پنهانی بود که نام اصلی اش شولمن Shulman ذکر شده است در بورسای Bursa ترکیه به تجارت مشغول بود (راپور سری یک جنرال استخبارات عراق در وقت صدام حسین). رهنمای وهابیزم در سال ۱۸۸۸ برای اولین بار در ترکیه در پنج جلد  زیر عنوان میرآة الحرمین Mir’at al-Haramayn توسط ایوب صبری پاشا که بعضی اورا مولف اصلی  (؟)  شمرده است به طبع رسید. ۲۸۵ سال یعد طالبان کتاب مشابه زیر عنوان امارت اسلامی افغانستان تالف شیخ عبدالحکیم حقانی  و تایید امیر المومنین شیخ مولانا هبت الله آخند زاده و نویسندگی شخص دیگر با عین مزه ای تلخ و ترجمه دکتر محمد صالح مصلح نشر یافت. با تاسف اجنت هایشان که امروز صد هزار نه بلکه به ملیون نفر رسیده است میگویند این نوشته جعلی است؛ درباره ای تبصره های برنارد هیکل، حامد الگار، داکتر امیر اردوش و یک مقاله در پایان معلومات تقدیم نموده متوجه خواهید شد که راستی آنچه همفر گفته است به تدریج تطبیق شده میرود.  

همفر مینویسد: وزیر کامنویلت به من کتاب اسرار را داد تا مطالعه کنم: "این کتاب از نوع عجیب بود". جواب های مهم و مشاهدات حساس را واقعی جلوه میداد و اسراری بود که محترم وزیر با من در میان گذاشت و وعده داد که اسرار دوم را بعد از یک ماه که این کتاب هزار صفحه ای را مطالعه کردی برایت میگویم. طرح چنین بود که: اول به اسلام اتهامات جعلی حواله شده بود، بعد نکات قوی و قدرت اسلام را بیان می کرد، به تعقیب آن تخریب این قدرت تذکر یافت که با رواج دادن ضعف اسلام و تخریب قوت های نظامی اسلام بدرقه می شد. 

کتاب عناوین ذیل داشت: نقاط ضعف مسلمانها (صفحه ۷۷ شامل ۱۲ فقره بیخبر ماندن از تفوق مادی و معنوی عقیده ای شان (صفحه ۸۰ شامل ۱۳ فقره همه از آیات قرآن مجید استفاده شده است توصیۀ برای معیوب و منحط ساختن منابع قدرت مسلمانها (صفحه ۸۲ شامل ۲۳ فقره مشوره ای محبوبیت دادن نقاط ضعف شان (صفحه ۸۴ شامل ۱۳ فقره مشرح به شمول مسدود ساختن مکاتب و نشریات و تا جاهیکه ممکن باشد سوختاندن آثار ادبی.....که شما شاهد افتادن لاری های کتاب در دریا و پاره کردن کتاب در کتابفروشی بوده اید...)،  مراحل تخریب قوت های نظامی مسلمانها (صفحه ۹۱شامل ۲۲ فقره). باید اینها به دقت خوانده شود و با رفتار امروز جهان اسلام از طرف این اجنت ها مقایسه شود.  

همفر مینویسد (صفحه۱۰۱): وقتیکه این کتاب را که عنوان داشت How Can We Demolish Islam "ما از چه طریق اسلام را ویران میتوانیم" از نظر گذشتندم راستی  آنرا یک اثر فوق العاده عجیب یافتم. با وزیر ملاقات حاصل و کتاب را برایش تسلیم نمودم و از متن آن احساس خوشی نشان دادم. او مرا مخاطب قرار داده گفت: تو تنها نیستی ما پنج هزار فرد را برای تطبیق این تبلیغ مذهبی فعال ساخته ایم و پلان  داریم که این اعداد به یکصد هزار نفر برسد و وقتی که به این هدف رسیدیم تمام مسلمان ها تغییر مسیر داده و کشور های اسلامی همه تحت نفوذ ما در میآیند؛ که شده است

ما زنده نمیباشیم که آن روز های مسرت بار (بدرقه با رقص و دانس ولی مرگبار برای مسلمان ها) را نظاره کنیم اما فرزندان (قاتل) ما خواهند دید، چقدر مقوله ای زیباست که: "من آنچه دیگران کشت کرده اند بهره بردم پس من باید برای دیگران کشت کنم تا آنها بهره بردارند". وزیر به گفتار ادامه داده گفت: وقتی که بریتانیا این امر را به انجام رسانید تمام جهان مسیحیت را مسرور ساخته آنها از شر این آفت ۱۲ قرن (اکنون اضافه از ۱۴ قرن) نجات میآبند

وزیر گفت: مساعی لشکر کشی های قدیم چون آنی و بی جهت بود و دشمنی واضح اعلام داشتند مفید ثابت نشد، ولی اکنون آمران مدبر و ارزشمند ما اسلام را با وسیلۀ پلانهای منظم و حوصلۀ طویل المدت ویران نموده از هم پاشان میسازد (پلان شان بعد از ۲۸۵ سال امروز تطبیق میگردد) . 

استعمال قوای نظامی آخرین مرحله خواهد بود و این زمانی است که اسلام کاملا نا بود شده است؛ یعنی بعد ازینکه ما آنها را از هرگوشه و کنار کوبیدیم و بیک حالت رقت باری رسیدند که دوباره به حال آمدنی نمی باشند دیگر با ما قدرت جنگ نمیداشته باشند (آیا امروز همان مرحله نیست؟) ؛ وزیر گفتار خود را چنین پایان بخشید: 

آمرین ما در استانبول بسیار عاقل و ذکی بودند. پلان ما را بدقت قسمیکه تدوین شده بود در محل اجرا گذاشتند. پرسیدم آنها چه کرده اند؟ گفت: آنها با پیروان محمد هم بزم شدند و برای اطفال شان مدرسه باز کردند. چرچ ها تعمیر نمودند. درمحبوبیت بخشیدن مشروبات الکهلی، قمار، فحشا، تقسیم نمودن شان  به گروه های متهیج (کلب های فتبال و کاسینو ها) فوق العاده موفق بودند. در دماغ جوانان شک و تردید خلق کردند. در حکومت هایشان نهال مخالفت ها و ضدیت غرس نمودند. در هر طرف شرارت بر پا کردند. آمران، دایرکتر ها و سیاستمداران را با زنان مسیحی در خانه های ایشان منحرف ساختند. با این نوع فعالیت ها قدرت شان را از هم دریدند، وسایل خلل در اخلاص به عقاید دینی شان را مهیا کردند، اخلاقا آنها را مفسد ساختند، اتحاد و روابط شان را مختل کردند؛ اکنون وقت آن رسیده که جنگ برق آسا برای بربادی کلی اسلام آغاز کنیم (آیا در ارگ اشرف غنی فساد رایج نبود؟ آیا حملات برق آسا در کابل و سوریه و پرتاب تن ها بمب بر مردم فلسطین مصداق این بیان نیست؟) 

همفر در پاورقی صفحه ۱۰۳ مینویسد: بریطانیا پلان تخریبی ۲۱ فقره ای را برای از بین بردن اسلام در دو امپراطوری هند و عثمانی تطبیق نمود. گروه های اسلامی افراطی چون وهابی، قادیانی، تبلیغ جماعت، و جمعیت اسلامی را در هند بنیاد گذاشتند (آیا این دروغ است؟).  

منکه از دریافت اسرار اول لذت برده بودم انتظار دانستن اسرار دوم را که وزیر به من وعده داده بود داشتم. اسرار دوم در پنجاه (۵۰) صفحه برای نابودی اسلام  در ظرف یک قرن پلانگذاری و برای افسران عالی رتبۀ وزارت تهیه شده بود؛ ۱۴ فقره داشت. این طرح جدآ محافظه شده بود به هراس اینکه مبادا به دسترس مسلمان ها قرار گیرد (موفق هم بودند). 

در فقره ای سوم آمده که ضدیت بین ترکیه و ایران دامن زده و بر احساس نژادی و ملیت پرستی اصرار ورزیده شود (آیا حمله بر سوریه زمینه ضدیت بین ترکیه و ایران را مساعد نساخته است؟). علاوتآ، قبایل و ملیت های اسلامی و همسایه های شان باید بضد یکدیگر تحریک شوند (مثال مداخلات پاکستان و ایران و روسیه در خاک افغانستان است که هنوز هم جریان دارد). تمام مذاهب بشمول آنکه از بین رفته اند احیا گردیده بضد یک دیگر با ضدیت و جنگ در گیر آیند (محتسبیزم معرفی گردید). 

در فقره ای پنجم آمده که: جدول تقسیمات دولت اسلامی عثمانی به محلات کوچکتر تهیه شود تا بر یکدیگر در تاخت و تاز باشند. هندوستان تجزیه شد. تیوری که شهرت دارد همانا "وقتی  تفوق پیدا میکنی که آنها (مسلمان ها را) بشکنی" و "وقتیکه آنها را شکستی به آسانی تخریب کرده میتوانی" (آیا در غزه، لبنان و سوریه چنین  تخریبات جریان ندارد؟) 

در فقره ای هفتم آمده که: تخم عناد، کینه و شیطنت مانند زناکاری، لواطت، نوشیدن الکهول و قمار در کشور های اسلامی بذر گردد (آیا حکومت اشرف غنی و طالب چنین نکرده اند و نمیکنند؟). برای این مقصد از پیروان مذاهب دیگر (هنوئیزم، بودیزم، صیهونیبزم، محتسبیزم و مسیحیون ودیگران مسکون آن کشورها استفاده شود و یک قشون بزرگ سر باز گیری آغاز یابد (که با خرید اجنت در جریان است معمول گشته است). 

در فقره ای هشتم آمده که:  ما باید برای تعلیم و تربیۀ لیدران و قوماندان های ظالم در ممالک اسلامی وقت را ضایع نکنیم اینها به قدرت رسانده شود تا قوانینی را طرح نمایند که از اطاعت شریعت امتناع صورت گیرد (آیا طالب برای این مقصد خلق نشد با محتسبیزم تحت چتر طالبانیزم مردم را از دین گریزان نساخته اند؟). این نوکران تاحدی استعمال شوند که نوکران حلقه بگوش بوده هر کاری از ایشان توسط وزارت (کامنویلت) تقاضا شود اجرا کنند. از طریق اینها میتوانیم خواهشات خود را بر مسلمان ها و کشورهای اسلامی از طریق قوانین دلخواه ما تحمیل کنیم (مثل محتسبیزم). ما باید یک روش اجتماعی زندگی معرفی کنیم که پیروی از شریعت راستین به نظر جرم دیده شده و عبادت یک عمل عقبگرایی تلقی گردد (آیا ظهور اتیست ها و خدا نشناسان و توهین به قرآن و پیامبر اسلام چنین نیست؟) . ما مسلمان ها را باید فریب دهیم که لیدران خود را از میان پیروان غیر اسلامی انتخاب نمایند (مثل اشرف غنی که به نماز خواندن بلدیت نداشت و یا وزیر پاکستان که قل هو الله احد را به یاد نداشت و یا طالب تفنگدار نمیدانست که پنج بنای مسلمانی چیست؟)؛ برای بکرسی نشاندن این اهداف باید اجنت های خود را بحیث علمای اسلامی شهرت داده به مقامات عالی برای برآوردن خواهشات ما بر قرار سازیم (آیا با کئد هبت الله این ستراتیژی تطبیق نشده است؟). 

در فقره ای دهم آمده که: ما نفر های خود را به اطراف سیاستمداران جا داده به تدریج آنها را سکرتر هایشان بسازیم تا از طریق شان آرزو های وزارت بر آورده شود. آسانترین راه "تجارت نوکر" یا 

Slave trade است. اول اجنت های ما که مثل نوکر و صیغه فرستاده میشوند باید بصورت مکفی تربیه شوند. بعد ما این نوکران را به خویشاوندان نزدیک سیاستمداران طور مثال برای اطفال، خانم ویا به دیگران که نزد اینها محترم اند جاه دهیم و این نوکران بعد ازینکه جابجا شدند به تدریج به سیاستمداران نزدیک میشوند؛ مادران شان و حاکم شان شده دورشان مانند دستبند حلقه میزنند (آیا در ارگ اشرف غنی چنین نبود؟). 

در فقره ای سیزده آمده است که: جنگ های داخلی و بغاوت ها باید تحریک شود. مسلمان ها باید همیشه بایکدیگر خود و آنهایی که مسلمان نیستند در گیر و دار باشند تا همه انرژی شان ضایع شده پیشرفت و اتحاد بین شان ناممکن گردد. دینامیک دماغی  و منابع مالی و پولی شان ویران شده و افراد جوان و فعال شان ازبین برده شوند. نظم شان باید دهشت و انارکی باشد (آیا چنین نیست؟ آیا ما تعداد بی شمار جوانان خود را ازدست نداده ایم؟ آیا در فلسطین کشتار اطفال و نوزادان دوام ندارد؟). 

در فقره ای چهارده آمده است که: اقتصاد شان در تمام ساحه ها محو گردد، منابع در آمد و ساحه های زراعتی شان منهدم گردد، کانال ها و خطوط آبیاری شان تخریب گردد و دریا ها خشک ساخته شود، مردم باید از کار و ادای نماز نفرت کنند، تنبلی باید سرتاسری و ممکن ساخته شود. محلات تفریحی باید برای مردمان تنبل مهیا گردد. استعمال مواد مخدره و مشروبات رایج گردد (کانال قوش تیپه حفر گردید ولی آوازه است که برای مفاد مردمان منطقه نیست چون به زودی  مالکیت شان به دیگران جبرا انتقال خواهد یافت). 

(فقرات ۱۴ گانه که تشریح شد با نقشه ها، فوتو ها و جدول یا چارت ها بسیار واضح در کتاب بیان و تشریح شده است). 

این اقرار جاسوس انگریز وقتی نشر میشود که انگلیسها فکر میکنند پلان های صد سالۀ شان در یک مملکت اسلامی مانند افغانستان، لابراتوار تجربۀ شان، تطبیق شد و بذر تخم فساد، نفاق، جهالت و کشتار مسلمان توسط مسلمان به ثمر رسید. 

من به این عقیده ام که پلان اصلی قسمیکه در بالا ذکرشد ۲۸۵ سال قبل توسط انگلیس ها در وزارت کامنویلت طرح شد وعملآ در هندوستان و ترکیه پیاده گردید. ولی اکنون این امریکا و ناتو است که بر آن خشت متزلزل بنیاد اسلامی، تعمیر بنا کرده اند. جای وزارت کامنویلت را عضو کامنویلت انگلیس پاکستان به عهده گرفته و جای اجنت های شان را طالب ظالم گرفته است که برای عملی ساختن اهداف شوم خود به اساس همان ماستر پلان قدیمی تربیه نموده به مقام کنترول افغانستان رسانیده اند. 

اکنون که پرده از اسرار شیطانی برداشته شد جوانان افغانستانی  و جوانان متباقی ممالک اسلامی در قرن ۲۱ باید به فکری بیفتند که چگونه این طلسم ابلیسی را بشکنند و نابود سازند. لیدران، زیر هر نام و نشانی که اند بدانند که با چه نیرنگ ها، فریب ها و توطئه ها روبرو اند و همین ضعف اخلاقی، نفسانی و شهوانی بود که آنها را به گودال بدنامی و نیستی پرتاب کرد و یا در آینده ای قریب پرتاب خواهد نمود.  

بناء، برای لیدران و مردم حتمی و لازمی است که اولتر خود را براه مستقیم و شریعت راستین اسلامی عیار ساخته بعد مردم و ملت خود را توسط قلم و یا تفنگ از جهالت، بی اتفاقی، قتل و قتال، بی عدالتی، عدم مساوات و تجاوز بر فرهنگ شان نجات دهند. بکوشند تا از استفاده ای منابع مغشوش دشمنان دوست نما دست بردار شوند. کلتور ها، فرهنگ و ملیت های خود را محترم بشمارند و برای حمایت عزت و ناموس شان برخلاف مشوره های غیر انسانی کامنویلت جدآ اقدام ورزند.  

به خانم ها حق ورود به جامعۀ کار و کارگری و آمریت داده شود. بگذارند خانم ها مانند همکاران مردینۀ  شان تا آخرین مراحل تدریس به تحصیل علم ودانش نایل آیند. کشور های اسلامی متحد شده از منابع غنی که در اختیار دارند برای نجات مسلمان های جهان از شر این توطئه ها و طلسم های جادویی جدآ در میدان مبارزه و عمل پیشرو باشند.  

مردم ما و همه کشور های اسلامی  با قیام های مدنی توجه لیدران، آمران، و مدیران خریده شده را در تطبیق پلان های مخرب و ضد اسلامی که مشغول اند جلب نمایند اما با آنهایی که به جز جنگ به مذاکره باور ندارند باید با جنگ و ضربه های سخت و سخت تر با مراعت از اخلاق جنگ جواب داده شود.  از مقاومت گران حمایت کلی و سرتاسری بر همه واجب میگردد تا آزادی راستین خود را از صوبه سازی پاکستان دوباره نصیب شوند.  

جوانان جهان اسلامی که لیدرهای شان اجنت طلسم ابلیسی اند برای جلوگیری از صدمه رسانیدن بیشتر به ملت مظلوم؛ هرچه زود تر مبارزه،  قیام ملی و مقاومت را طرح نمایند. در قرن ۲۱ برای اعمال ظلم، دهشت افگنی، تروریستی و انتحاری زمینه میسر نیست و آنهای که با این اعمال شنیع افتخار دارند چون دشمن بشریت اند با شدید ترین مجازات محاکمه شوند. 

بد نامی اسلام را که مامورین وزارت کامنویلت توسط اعضای کامنویلت پاکستانی و طالبان در جهان پخش نموده اند با فعالیت های راستین اسلامی خنثی ساخته شود. شعار ها اگر با عمل مترادف نباشد همه واهیات اند. آنها شعار داشتند که: "وقتی  تفوق پیدا میکنی که آنها (مسلمان ها را) بشکنی" و "وقتیکه آنها را شکستی به آسانی تخریب کرده میتوانی" ولی شعار افغانستانی ها "وطن را از شر اجنت های انگریز با دوام مقاومت و اتفاق نجات میدهیم" باشد که همین اکنون عملآ در جریان مبارزه ای تسلیحاتی بوده اجنت های کامنویلت با تلفات جبران ناپذیر روبرو اند.  

ادعا شده که استادانی چون پروفیسور برنارد هیکل یا Bernard Haykel، پروفیسور متقاعد حامد الگار یا Hamed Algar و پروفیسور داکتر امیر اردوش اقرار نامه همفر را جعلی و فاقد سندیت تاریخی دانسته اند؛ لطفا علاوه بر تبصره های فوق من بین ناخنک ها به این گفتار های باور نکردنی توجه جدی مبذول دارید

برنارد هیکل، متولد  سال ۱۹۶۸ در لبنان و ایالات متحده نمو یافته است. پروفیسور مطالعات شرق نزدیک و دایرکتر  بنیاد مطالعه مناطق معاصر شرق میانه، شمال افریقا و آسیای مرکزی در دانشگاه پرنستون نوشته ای زیاد درباره ای اسلام دارد. در یک پاورقی که در آرشیف بلاگ های جان ام اولاین یا John M. Olin بنیاد ستراتیژی شرق میانه هارورد با مخفف MESH روز ۲۷ می ۲۰۰۸ ظاهرشده نگاشته است: 

سند استخبارات عراق، نظریه ای توطئه پر صدای ترک را به گوشها طنین انداز ساخت. اقرار نامه  امکان دارد توسط ایوب صبری پاشا  نوشته شده باشد (بلی ممکن نویسنده بوده نه مولف) ادعا کرده که انگلیس جهت ضعیف ساختن  امپراتوری عثمانی وهابیزم را معرفی نمود (آیا طرح سعودی ها در عربستان و تجزیه ای ترکیه صورت نگرفت؟). دوام داده مینویسد: انگلیس با پخش تکفیر عثمانی خواسته است شورش و جنگ به ضد سلطان عثمانی را مشتعل سازند (آیا مرحوم شاه امان الله به اساس همین ستراتیژی تکفیر ازطریق اجنت های اتنگلیس تبعید نشد و خدا کند شهزاده ای جوان عربستان سعودی محمد بن سلمان را که به ضد وهابیزم قد علم نموده و نو اوری ها دارد به این سر نوشت روبرو نسازند). برنارد هیکل اقرار نامه را یک کتابچه یاد کرده است (رساله که ۱۹۴ صفحه دارد). 

در نتیجه گیری خود مینویسد: " افسر استخبارت عراقی تحت عنوان "سند سری" که در2001 نوشت نشان میدهد که رژیم عراقی (یعنی صدام حسین) میخواست وهابیزم سعودی را بد نام سازد (به تفرقه اندازی بین رژیم عراقی که طرفدار غرب نبود وسعودی ها که طرفدار غرب بودند). با تاسف چنین بر میآید که برنارد هیکل فقط برای دفاع از انگلیس نوشته اقرار نامه همفر را مردود میداند! 

حمید الگار یا Hamid Algar متولد سال ۱۹۴۰ پروفسور متقاعد، بعد از ۴۵ سال خدمت، یک امریکایی انگلیسی است که مطالعات فارسی را در دانشکده مطالعات شرق نزدیک دانشگاه کالیفرنیا در شهر بیرکلی تدریس نموده است. وی آثار مطبوع در باره ای ادبیات عربی ، فارسی و تاریخ معاصر ایران، ترکیه، بالکان ها و افغانستان دارد. تالیفاتش مخصوصاٌ در باره مذهب شیعه در قرن اخیر و صوفییزم نقشبندی تمرکز دارد. اول سنی بود وبعد به شیعه گرایید و آثار خمینی، علی شریعتی، مرتضی متحری و محمود تالقانی را از فارسی به انگلیسی ترجمه کرده  به نام "امریکایی مورد علاقه ای خمینی" شناخته شده است. 

در اپریل ۱۹۹۸ در تجلیل انجمن محصلین ارمنی در کامپس دانشگاه در سخن رانی که داشت گفت: "نسل کشی ارمنی ها رخ نداده است" که منجر به مشتعل شدن محصلین ارمنی گردید و دانشگاه به تحقیقات آغاز نمود. دانشگاه در جنوری ۱۹۹۹ نتیجه تحقیقات را چنین اعلان کرد: " انچه پروفسور حامد الگار نوشته در چوکات آزادی بیان است"، معنی آن ندارد که "دانشگاه این نوع سخنرانی پارتی ها را چشم پوشی میکند". 

در باره ای اسلام گفته است: "من نظر یک فرد متوسط یا average مسلمان را خوش ندارم". یعنی انتقادات مسلمانان عادی را رد میکند؛ امید آنچه که این جانب از قدیمی تری کالج جراحی هدنبره که اضافه از 525 سال عمر دارد سند FRCSEd بدست دارم و از معلومات در باره ای دین اسلام بی بهره هم نیستم گوش دهد. 

حامد الگار، یک ویدیویی که من در جمله ای آثارش در انترنت دیدم اقرار همفر را بسیار خوب از کتابش دکلمه میکرد با تاسف که از فصل ششم یا اصل ستراتیژی تباهی اسلام و مسلمان ها معلومات مفصل میدهد و قسما در بالا تذکر یافت (خوانندگان عزیز حتما آنرا مطالعه فرمایند) کاملا فراموش نموده که دکلمه کند. آیا با این تعصب و تناقض گویی که دارد گفتارش باور کردنی است؟؟ 

پروفیسور داکتر امیر اردوش در یک مصاحبه ای زیر عنوان "تاریخیت مستر همفر" که در سایت tarikhi.com خواندم و به روز دوازدهم اپریل 2014 صورت گرفت و متن سوال جواب در چهارده صفحه (۱۴) صفحه نشر هم شده است گفت: "این کتاب جای خود را در میان دانشجویان باز کرد و نظر آنها بدان جلب شد (ممکن جهت آرام ساختن دانشجویان  اقرار همفر را رد کرده باشد). دوام داده بیان داشت: "با وجودیکه این کتاب از نظر من صحت تاریخی ندارد (۲۷۵سال نزد او تاریخ نیست)...این مطلب را کاملاً غیر واقعی نمیدانم." و باز دوام داده اظهار کرد که: " این موضوع را منابع تاریخی دوره ای جنگ جهانی اول و فرو پاشی امپراتوری عثمانی تایید میکند (نگفته بود که کتاب همفر صحت تاریخی ندارد؟). 

علاوتا، جارج پاکر یا George Packer در مقاله زیر عنوان "گیر در تیر اندازی یا Caught in Crossfire" که در روز ۱۷ می ۲۰۰۴ در نیویارک تایمز نشر شد نظریه ای برنارد هیکل را "یک پروپاگند ضد وهابیزم یاد نمود." 

خواننده گان عزیز و گرانقدر دوچیز انتقادات این مولفین را بی ارزش میسازد: یکی نقیصه ها در گفتار شان و دیگر طرفداری از وهابیزم. هم چنین نوشته های سپتامبر ۲۰۰۲ برنارد هیکل، حامد الگار ضد وهابیزم ۲۰۱۰/۲۰۱۹، دکتر امیر اردوش  تاریخیت مستر همفر سال ۲۰۱۴ و مقاله جارج پاکر ۲۰۰۴ نشان میدهد که نوشته هایشان مطابق فیشن روز و طرفداری از وهابیزم بود. گمان نمیکنم که با رویداد های سال ۲۰۲۴ آنچه نوشته اند قابل پذیرش باشد نه به خود شان و نه به مسلمان های جهان

به امید آزادی افغانستان از تهاجم اجنت های کامنویلت و دعای موفقیت مقاومت گران با بیتی از پیام اقبال لاهوری این نوشته را پایان می بخشم: 

 

میرسد مردی که زنجیر غلامان              بشکند دیده ام از روزن دیوار زندان شما

حلقه گِردِ من زنید ای پیکران آب و گل        آتشی  در سینه دارم از نیاکان شما

 

 

 

 

دوکتور غلام محمد دستگیر، برومفیلد، کولورادو، ایالات متحده امریکا

 

 


بالا
 
بازگشت