بصیرهمت
سقوط دمشق و بازندگان اصلی
سقوط دمشق نه تنها پایان بیش از یکدهه سلطه خانواده اسد در سوریه است ، بلکه پایان حزب بعث در خاور میانه نیز می باشد و سقوط بشاراسد ،بیست و یک سال پس ازسقوط صدام حسین، یکی از مهمترین تحولات خاور میانه بحساب می اید و تاثیرات عمیقی در منطقه خواهد داشت .این سقوط در قدم اول بازندگانی چون ایران، روسیه و حزبالاه و برندگانی چون ترکیه و اسراییل را بهمراه دارد.
با سقوط بشار اسد ،در حالیکه بسیاری از شرکای بینالمللی وی آسیب دیدند ، مگر هیچکدام به اندازه ایران و بعدا روسیه آسیب ندیدند .ایرانکه قادر به رقابت نظامی و رویا رویی مستقیم با دشمنان مسلح خود نبود ، به تعدادی از متحدین خود در منطقه متکی بود .
اگر حزبالاه قلب سیستم نیابتی ایران بود ،،سوریه چون پل لوژیستیکی بین لبنان و ایران بحساب می امد و توانمندی حزب الان بیشتر مربوط به امنیت سوریه بود . سوریه پلی بود که سلاح های ایرانی از این طریق به لبنان میرسید ، مگر این پل حالا دیگر شکسته است .
ایران به شدت به پایگاه های نظامی و کارخانه های موشکی در سوریه متکی بود ، این متحد با ارزش ایران اکنون دیگر از لحاظ سیاسی و نظامی وجود ندارد . حاکمان جدید سوریه ،تحریر شام،در بیانیه ایکهتوسط رهبر تحریر شام ، ابومحمد الجولانی ، منتشر گردید،چنین اظهار نمودند که ،اسد سوریه را به “ زمین بازی برای جاه طلبی های ایران “ تبدیل کرده ا ست. و بمحض اینکه دمشق تسخیر شد ، شورشیان به سفارت ایران ، یورش بردند . الجولانی د ربیانیه خویش ابراز نمود که:
“ ما برای دوستی با همه در منطقه ، ازجمله اسراییل ، آماده هستیم ، ما دشمنی جز با رژیم اسد ، حزب الان و ایران نداریم”.
از لحاظ نظامی نیز دیگر جای پای مطمینی برای ایران وجود ندارد ، تاسیسات و نهاد های نظامی دولت سوریه یادر دست شورشیان قرار دارد و یا توسط حملات دوامدار اسراییل به این نهاد های نظامی ،از بین رفته اند .اسرایل هشدار داده که :
اگر رژیم جدید در سوریه به ایران اجازه دهد تا خود را در سوریه باز سازی نماید ،و یا اجازه دهد تا سلاح های ایرانی به حزب الاه منتقل گردد ، ما قاطعانه پاسخ خواهیم داد.
ولادیمیر پوتین، در سال 2015 ، بکمک دولت بشار اسد در سوریه شتافت ،بشدت در سرکوب داعش سهم گرفت ، بمب افگن های روسی همراه با سپاه پاسداران ایران ،اسد را نیرومند ساختند و در قدرت نگاه داشتند .
روسیه ،پایگاه های زمینی وهوایی نیرومندی را در سوریه ایجاد نمود.اکنون باید دید که شورشیان باپایگاه های نظامی روسیه در ترتوس و حمیمیم ،که بیش از یکدهه است در سرکوب مخالفین اسد مشغول بودند ، چه خواهند کرد .گرچه جمع و جور نیروهای روسیه جهت تقلیل نیروها ویا در صورت لزوم ترک کامل انها اغاز گردیده است و در عین زمان روسها با شورشیان در مذاکره و گفتگو اند .
ترکیه، که درد سر تاریخی از جانب کرد ها در شمال سوریه و عراق دارد و پس از رد تلاش های ترکیه از جانب اسد، در ایجاد یک منطقه حایل مرزی در داخل سوریه ، حالا ممکن است دست بازی در اعزام بیشتر نیرو در داخل مرز سوریه داشته باشد و بتواند با تضعیف نفوذ رقیب منطقه ای اش ،ایران، در سوریه نفوذش را در توسعه دهد .اسراییل نیزازپس سقوط دمشق به تخریب و نابودی نهاد های نظامی سوریه اغاز نمود و این حملات تخریبی ادامه دارد و دیگر نخواهد گذاشت از سوریه برای حزبالاه از جانب ایران کمکی صورت گیردو نیروهایش را بیشتر بسوی سوریه در بلندی های جولان سوقداه و میدهد .
و اما ابومحمد جولانی و تحریر شام :
ابو محمد الجولانی، قبل از آنکه بنیانگزار جبهه النصره ، شاخه القاعده در سوریه شود ، فعالیت خود را بعنوان یک مبارز و عضو القاعده در عراق آغاز نمود ، او بعنوان یک رادیکال عملگرا شهرت دارد ، ایالات متحده تحریر شام را بعنوان یک سازمان تروریستی می شناسدو وزارت خارجه امریکا ، برای دستگیری وی ده ملیون دالر جایزه تعیین نموده بود .مگر حالا الجولانی ، میخواهد چنان نشان دهد که وی چون یک رهبر معتدل عمل خواهد کرد و وعده داده است که هیچ گونه حمله تروریستی به غرب صورت نخواهد گرفت و کشتار انتقام جویانه در سوریه انجام نخواهد شد .
مگر سازمان ملل وی را در شهر ادلب که تحت حاکمیت وی بود به جنایات جنگی متهم مینماید .باید دید که آیا وی همان الجولانی حاکم شهر ادلب خواهد بود و یا اینکه واقعا تغیر کرده است .
در ابتدا تحریر شام تنها در ادلب حاکمیت داشت مگر حالا مدیریت حلب ،حما ،حمص و دمشق را تحت کنترول دارد، منتقدان الجولانی به این باور اند که زمانیکه ادلب تحت کنترول این گروه بود، سایر گروه ها را به حاشیه راند و مخالفانش را سرکوب نمود و قدرت خویشرا از طریق سرگوب مخالفین تثبیت نمود.در ادلب تحت حاکمیت تحریر شام علاوه بر دولت نجات ملی یک شورای مذهبی نیز وجود داشت که بر اساس قوانین شریعت فعالیت مینمود .
جنگ داخلی سوریه ،جان بیش از ۳۳ هزار تن را گرفت ، در حدود صد هزار تن ،نا پیدا اند و دوازده ملیون آواره داخلی دارد و ملیو نهای دیگر پناهنده در خارج اند.
نیروها و شبه نظامیان ،با اهداف و منافع متفاوت از یکدیگر ،در بخش های مختلف سوریه حضور دارند ،چنانچه:
ناسیونالیست های کرد در شمالشرق ،نیروهای تحت نام ،نیروهای دموکراتیک سوریه، تحت حمایت ایالات متحده، در شمالشرق ، نیروهای ارتش ملی سوریه ،تحت حمایت ترکیه در شمال ، بقایای موسوم به گروه داعش در شرق و نیروی اصلی حاکم کنونی بنام تحریر شام که دمشقو شهر های مهم ومرکز سوریه را تحت کنترول دارند.
اینده نه چندان دور نشان خواهد دادکه ایا :
سوریه ،کشور با ترکیب ملیت ها و گروپ های آنتیکی و مذهبی مختلف ویک جامعه سیکولار ، با موجودیت گروه های شورشی مختلف و درگیر رقابت های تنگاتنگ کشور های همسایه و منطقه و بازیگران بیناتلمللی ، میتواند صلح و
امنیت را به اغوش گیرد و یک دولت متحد ملی را ایجاد نمایدو یا دیر یا زود به یک دولت ناکام تبدیل و چون لیبی درگیر شورش های خانمان سوز ،مشابه انچه که پس از بهار عربی رخ داد ، میگردد.پایان