م. نبی هیکل

  

یادداشتی بر یک  واکنش

 

مقاله ای از  اینجانب  هفته قبل در سایت آریایی  زیر عنوان (داکتر غلام محمد دستگیر[1])  منتشر گردید. هدف آن مقاله دوگانه بود. در پره گراف دوم آن مقاله بیان گردید:

منظورم نقد ابراز نظر های  آقای دستگیر نیست و نه در پی آن هستم تا  باور وی را تغییر دهم زیرا  بحث بر  آنچه نه تنها سودمند نیست بلکه از نظر دینی و اخلاقی و انسانی زیانمند  و تبعیض آمیز  است، نادرست است.    اما دکتر دستگیر فکر کرد  جهتی را برگزیده ام و وی را متهم به تعصب  ساختم و برگشت مرا  متهم به تعصب نمود.حقیقت این است که ما  انسانها همه  از حقیقت بودن و درستی آنچه باور داریم حاضریم  دفاع نماییم، در حالیکه تعدادی هم برای پذیرش  استدلال بهتر آماده اند.استدلال پذیری از درک متن آغاز میگردد و درک متن یعنی درک ادعا و یا پیام  مرکزی متن. پیام مرکزی نوشته  قبلی من همان بود که اینجا تکرار نمودم.

آقای دکتر دستگیر  در حقیقت  یک مشوره انسانی و خردگرا را نپذیرفته و عمدتآ د ر واکنش خویش بر پنج مورد انگشت نهاده.

 بر  هر از یک آنها در این  یادداشت مکث مینمایم.

واکنش کتبی آقای داکتر دستگیر  توجه مرا  به دو دولیل جلب نمود

نخست، مقاله من  نقد بیان  و موضعگیری وی نه بلکه نقد  این شیوه ی تفکر  و این موضعگیری بود که این بحث ها از هرجانبی که باشد زیانبار  برای این است که  تفرقه میاندازد میان  اقوام و قبایل  ساکن در کشور، و بیهوده  از این جهت که  راه وسط و میانگین را مدافعان در دو  طرف معادله نمیپذیرند. در آن مقاله  از این منازعه در محافل علمی نیز  یاد کردم تا نشان دهم که این تمایل در انسان وجود دارد و تا حدی مفید است. هردو   طرف  بر  روایتهای تاریخی تکیه میزنند در حالیکه  آنها روایت  و تعبیر اند و اثبات آنها ممکن نیست تا این و یا آن فرد بتواند  حقانیت خویش را  ثابت نماید. به این موضوع نیز در  آن مقاله بنده اشاره شده است.

اکنون بر میگردم به آن پنج موردی که اقای دکتر دستگیر انگشت نهاده است.

نکته اول:

۱.م. نبی هیکل، متاسفانه نوشته اش را با تهدید که "سخن آخر وی باشد" آغاز نمود.

 دکتر دستگیر شیوه  ی نقل را  زیر تاثیر احساسات دفاعی فراموش کرده زیرا وقتی ادعا مینماییم که این یا آن فرد تهدید کرده، نقل قول باید تهدید ر ا  بیان نماید.  نوشتم امید است  سخن آخر وی باشد. این بیان را باید در قرینه آن درک و تعبیر نمود: یعنی سخن آخر وی  باشد در مورد  چنین تفرقه افگنی و آنچه  بحث بر آن بیهوده است.

نکته دوم:

۲.متعصب به جای گفتگوی عقلانی، بر باور های مطلق پافشاری میکند (نه به اساس منابع مستند)، خود را هدایت گر دیگران می پندارد (احساس برتری نه با میسر ساختن منابع مستند)،

سه مورد  اشتباه

گفتگوی عقلانی

 وی بار دیگر درست نیاندیشیده ، زیرا  تعصب یک پدیده  طبیعی است که خصلت دفاعی دارد بدین معنا که هر یکی از باورهای خود  دفاع مینماید. این پدیده را در علوم به وفرت  شاهدیم زیرا هر یکی مانند  هواداران فیزیک کلاسیک و  فیزیک کوانتوم و یا  استرینگ تیوری از باورهای خود دفاع مینمایند. آیا آنان گفتگوی عقلانی انجام نمیدهند؟ علم به خردگرایی خود معروف است و میبالد. در علوم اجتماعی نیز همین  قاعده جاریست و در گفتگوهای ما افراد نیز. آنچه خرد گرایی را خرد گرایی میسازد استدلال نیست زیرا هر فرد عادی یا  دانشمند  برای حمایت یا اثبات  باورهای خود استدلال مینماید. و  حتی انسانهای اولیه نیز بر اساس استدلال زندگی میکردند. عقلانیت مورد منازعه جدی قرار دارد، زیرا عقلانیت یک پدیده انتزاعی است.

 

باورهای مطلق

در علم باورهای مطلق از نظر اصول علمی  پذیرفته  نمیشود زیرا علم بر اساس  قاعده ابطال پذیری انکشاف مینماید.اما این باور ها وجود دارند.  الله یک حقیقبت مطلقب است و  حد اقل همه ی پیروان ادیان ابراهیمی به این حقیقت باور مطلق د ار ند. دکگتر ممکن است از وجود زمین، آفتاب و مهتاب منر است که حقیقت اند؟

 

منابع مستند

وی مدعی است که  (متعصب به جای گفتگوی عقلانی، بر باور های مطلق پافشاری میکند (نه به اساس منابع مستند)،...).  با این ادعا وی ابراز میدارد که  (‌‌منابع مستند) عقلانی اند در حالیکه این یک حکم جامع و کامل در مورد  همه - ی منابع مستند خود عقلانی نیست و  عقلانی بودن آن را نمیتوان تایید نمود. گزارشات در مورد جنگ روسیه و اوکراین ناشی از منابع مستند اند؟ اگر هستند چرا این منابع تناقض گویی میکنند؟

۳.نوشته پروفسور زکری گولد سمیت ده ویژه گی های اصلی مفهوم فناتیسیزم (صفحه۳) و به تفصیل  (صفحه ۱۳۲-۱۴۱) را در کتاب Fanaticism یا تعصب تشریح نموده در ادامه فقط به نام این ده صفت  اشاره میشود. قضاوت به شماست.  

۱-مسیحا محوری یا Messianism ۲- به ضد عقلانیت یا Against Reason ۳ گرایش به انتزاع یا Embrace of Abstraction ۴- عطش نو ظهوری یا Desire for Novelty ۵- کمال گرایی یا Pursuit of Perfection ۶- رد حدود و مرز ها یا Against Limits ۷- پذیرش خشونت یا Embrace of Violence ۸- قطعیت مطلق یا Certitude ۹- تعصب شدید یا Passion ۱۰- افیون برای روشنفکران یا An Opium for intellectual. 

در  این خصوص فیلسوفانی چون ایمنویل کانت Emanual Kant، ایدمون بَرک Edmund Burk و دیمونس دوستویفسکی  Demons Dostoevsky نیز تآملاتی دارند که چکیده ای آن به کمک چت

نخست دکتر دستگیر از  اصول اساسی منبع نگاری عدول کرده است. زیرا این منبع گولد اسمیت  قابل رد یابی برای هر خواننده نیست، مگر  اینکه نسخه موجود نزد دکتر دستگیر را   داشته باشد.

این باور که  آنچه گولد اسمیت فرموده حقیقت است، عقلانی نیست، زیرا  بر اساس این خصایص  همه انسانها فاناتیست اند. به گونه مثال تنها  ۶  مورد ( ۱. ضد عقلانیت، ۲.انتزاع گرایی(Abstraction )، ۳. قطعیت مطلق، ۴. رد حد و مرز، ۵. عطش نو ظهوری، ۶. اطمنان (Certitude ) را در نظر گیرید. اینها همه مورد منازعه اند: عقلانیت چیست مگر استدلال . ما همه حیوان ناطق نیستیم؟  آیا  ساینس و تکنالوژی مصروف نو ظهوری نیستند؟  آیا ما اطمنان کامل نداریم که آفتاب و مهتاب وجود دارند و هوا پیما  در فضا  سفر میکند؟

سر فرصت به این موارد خواهم پرداخت.

آیا این عقلانیت است  که فکر شود گولد اسمیت گفت و کورکو رانه و بدون تعقل پذیرفت  که او حقیقیت میگوید؟

۴./از دید گولد سمت، تعصب گرایی یا Fanaticism  ضد خرد، ضد گفت و گو، و ضد دموکراسی است، جامعه را به سوی خشونت، انشقاق و حذف مخالفان میبرد.

مقاله دفاعیه  داکتر خود نقاق افگنی میان  اقوام  ساکن بود بر اساس هویت. بر علاوه آیا پدیده های فوق از دید گولد اسمیت ( یعنی زرگر) در همه ی جوامع دموکراتیک وجود ندارند؟

۵ .م. نبی هیکل، بجای تمرکز بر محتوا، به لفظ پر اکنی روی آورده و حقایق تاریخی را زیر نام "انسانیت" و "برادری" انکار کرده، هویت "افغان" را به زور به دیگران تحمیل مینماید، و در برابر بی عدالتی ها و ظلم ها سکوت را برگزیده است. این روش با شان با شان نویسندگی، پژوهش و فعالیت فرهنگی سازگار نیست. با نادیده گرفتن  واقعیت های مستند در نوشتۀ من، اعتماد اکادمک خود را زیر سوال برده و تهمت های متعددی بر من وارد کرده است،

 وقتی در مقاله خویش با  صراحت ابراز نمودم که:

۱.تعصب یک پدیده طبیعی با خصلت دفاعی است،

۲.بحثها بر مسایلی مانند   رد افغان  بودن  بیهوده و  زیان بار اند.

موردی از  تحمیل در آن نمیتوان  یافت.  دستگیر خود ر ا دکتر معرفی مینماید، اعتراضی ندارم، افغان نیست به حکومت امریا اعتراف نماید که دروغ گفته است، و  ابراز دارد  به هدام هویت ملی تعلقب دارد. آنگا برایش  صداقت و  شهامتش را تبریک خواهم گفت.

وقتی ما  تفرقه افگنی میان اقوام  ساک و برادر را رد مینماییم واضح است که از انسانیت و برادی حمایت مینماییم.

هرگاه دکتر دستگیر متمایل  باشد تا   دعوایی را که اکنون آغاز کرده بر کرسی نشاند،  از  ورود وی به بحث علمی استقبال مینمایم به دو شرط:

1.                   وقتی از منابع نقل مینماید آن منابع را بصورتی که لازم است  ذکر نماید.

2.                    بحث را عاری از دگما ادامه دهد. عاری از دگما  بدین گونه که  دیدگاه های متفاوت و  کاستی های  آنها را نیز بیان دارد. 

3.                   نه آنچنانی که  در واکنش خویش انجام داده است. گولد اسمیت چنین گفت و  وی  آنچه را بیان داشته حقیقت است.  هر ادعا باید حمایت گردد. یک داکتر  این را میداند و رعایت مینماید . واضح است که  استدلال کننده  طوطی  یا (AI) نیست و دارای عقل و خرد است و  نشانه های آن  در بحث ها نیز باید دیده شوند.

حقیقت این است تعداد آن موضوعاتی که کلیدی  و  سودمند اند تا برآنها نوشت و بحث کرد   اندک نیستند تا بر آنچه هایی بحث گردد که  بحث بر آنها  به  بیهودگی تقلیل میابند زیرا   زیانبار اند. من شخصآ به بحث های  بیهوده و زینبار تمایلی ندارم.

 

از توجه شما تشکر


 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت