شفیع عیار
۱۴۳۵- یک نخود کله ویک من دستار

برنامه های ویودیویی شفیع عیار

برنامه های تازه
جمهوری پنجم : رزاق مامون

عثمان نجیب : برنامه‌ی های گفتاری گذرگاه
پیام عيدی من به جوانان خراسانی، خردورزی کاربرد اندیشه و گفتار تان باشد‌

دیپلوماسی روز

احمدشاه راستا
برنامه های فیس بوکی و یوتیوب تلویزیونی پندارها و گفتارها

بحث های ویدویویی نبی هیکل
بحث های ویدویویی بیشتر

تلويزيون های افغانی
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا








عبدالوکیل کوچی
عید سعید اضحی برای همه مومنین پاکنهاد مبارکباد


حبيب الله غمخور
درنوهيوادوالو اغلو اوښاغلو اخترمو بختور




پوهندوی دوکتور سیدحسام مل
مارکو روبیو و مرگ دیپلوماسی


پروفیسور دکتر شمس سینا
چرا مردان از زنان قوی تر نیستند؟


بصیرهمت
اروپا با دردسرهای لیبرال دیموکراسی


مهرالدین مشید
افغانستان در تلاقی آشوب و رقابت؛ قرائتی تازه از فروپاشی نظم در جنوب اسیا


عثمان نجیب
نامه‌ی سرگشاده‌ی محمدعثمان نجيب، «سپیدار شکسته»، برای آقای پوتین


خوشه چین
جلترنگ


کیامهر حیدری
نام‌های بی‌نشان؛ جدال تاجیک‌ها و هزاره‌ها بر سر چیست؟


شکریه اکبری
فغانستان چگونه به چهارراه ترانزیتی منطقه تبدیل می‌شود؟


مطالعات شرق
اهداف و آثار سفر نخست‌وزیر پاکستان به ایران


پوهندوی دوکتور سیدحسام مل
افوال سوییفت : چگونه قدرت های جهانی از دام دلار فرار می کنند


عثمان نجیب
بانوان جهان، همه در نوعی اسیر دست مردان اند


فضل الرحیم رحیمی
شکایت هوش مصنوعی


اسد کشتمند
آیا جنگ خواهد شد؟ : قسمت دوم


حمیرا حسن زاده
زمین کوچک، تنهایی ی بی انتها


م. نبی هیکل
سخن پایانی


عطا الله عنایت رادمرد
تغییر درپویایی منطقه ایی وچگونگی تحقق منافع ملی کشور


محمد خالد صدیقی
شمال افغانستان، بهشت افراط‌گریان


مهرالدین مشید
تاریخ از تکرار تا انتقام؛ روایت ناگفته از قدرت، خیانت و بیداری در افغانستان


پوهندوی دوکتور سیدحسام مل
اگر می خواهید اقدامات امریکا در خاور میانه را درک کنید؟ به دوکتورین ولفوویتز نگارهی به اندزید


جنرال عبدالواحد خرم
ویروسی که همه را در بی ‌باوری غافلگیر کرد


عبدالقیوم میرزاده
بیطرفی فعال افغانستان در منطقه و جهان میتواند عامل ثبات  منطقوی و جهانی گردد


عثمان نجیب
برای نخستین‌بار، مصاحبه‌ی طولانی من با هوش‌مصنوعی بخش های سوم و جهارم


ایراس
گزارش راهبردی : پیامد های جنگ اکراین برای کشورهای اسیای مرکزی


پوهندوی دوکتور سیدحسام مل
عقل چیست و انسان چه وقت عاقل می شود : قسمت دوم




الحاج عبدالواحد سيدی
اسلام از سپیده دم تا ایندم_ابوالقاسم کُورگانی


 
 

 

 

 

شنبه ۱۷ جوزا ۱۴۰۴ خورشیدی برابر با ۷ جون  ۲۰۲۵ میلادی

 

اختلاف دیدگاه طالبان و عربستان درباره اعیاد؛ استنکاف سیاسی یا استقلال فرهنگی؟

به گزارش ایراف،طالبان روز شنبه ۱۷ خردادماه را عید قربان اعلام کردند. این درحالی است که بسیاری از کشورهای جهان اسلام ازجمله عربستان سعودی، جمعه ۱۶ خردادماه را عید اعلام کرده اند. این نخستین بار نیست که گروه طالبان در تعیین روز اعیاد مهم مسلمانان با کشورهای اسلامی اختلاف نظر دارد.از زمان حاکمیت دوباره طالبان، دادگاه عالی این گروه بر سر تعیین اعیاد مهم مسلمانان اختلاف نظر داشته اند یا تعیین روز اعیاد از سوی این گروه همواره بحث برانگیز شده است.

به طور مثال در اعلام روز عید فطر گذشته، کمیته مرکزی رؤیت هلال و دادگاه عالی طالبان روز یکشنبه، ۱۰ فروردین را عید فطر و اول ماه شوال اعلام کردند.دادگاه عالی طالبان گفته بود که آنها پس از رؤیت هلال ماه این تصمیم را گرفته اند. در اعلامیه این دادگاه آمده بود که هلال ماه از سوی اعضای این کمیته مشخص شده و در ولایت هایی از پکتیکا، قندهار، غزنی، فراه و هلمند دیده شده است.

طالبان درحالی عید فطر را همزمان با ریاض اعلام کردن که برخی آن را تابعیت از عربستان سعودی خواندند. این نخستین بار نبود که پس از اعلام عید از سوی کشورهای عربی ازجمله عربستان در افغانستان نیز عید اعلام شده بود. این گروه هرساله همزمان با کشورهای عربی عید فطر را در افغانستان جشن می گیرند. اقدامی مشابه که در اعلام روز اول ماه مبارک رمضان نیز صورت می گیرد. در اسفند سال گذشته نیز پس از اعلام عربستان و چند کشور عربی دیگر این گروه به صورت همزمان ماه رمضان را در افغانستان اعلام کرد.

اما تابعیت از کشورهای عربی برای اعلام عیدفطر همواره یک مساله مناقشه برانگیز در افغانستان بوده است. نبود امکانات لازم یا تقلید فقهی از مواردی است که احتمالا در این امر دخالت دارند. از زمان بازگشت طالبان به قدرت نیز این مساله همچنان جای پرسش است و این سردرگمی را ایجاد کرده است که این گروه برای اعلام اعیاد مذهبی چگونه عمل می کند؟

آزمون و خطای اجتهاد طالبان در اعیاد مذهبی

اینبار نیز اعلام روز عید در افغانستان تحت حاکمیت طالبان جنجال برانگیز شده است. این گروه این روز را قرار است در افغانستان یک روز دیرتر از سایر کشورهای اسلامی تجلیل کنند.اما این تصمیم دادگاه عالی طالبان صدای برخی ازروحانیون دینی افغانستان را بلند کرده است. مولوی عبدالقاهر، عالم دینی شناخته شده در شمال افغانستان اختلاف نظر طالبان با دیگر کشورهای اسلامی بر سر روز عید قربان را ناروا و ناجایز خوانده است. او گفته است که براساس رای امام ابوحنیفه، اختلاف در طلوع آفتاب و رویت هلال در بین کشورهای اسلامی اعتبار ندارد.این روحانی سنی مذهب همچنین افزوده است که اگر در کشوری ماه دیده شود، کشور دیگر باید مطابق آن روز عید را اعلام کند.

این عالم دینی درحالی با استناد به فقه حنفی اقدام طالبان را زیرسوال می برد که اینگروه متشکل از روحانیون برجسته دینی است که شناخت کامل از فقه حنفی و شریعت دارند. تعیین روز اعیاد حالا به یک آزمون وخطای دشواربرای طالبان تبدیل شده است. دولت های پیشین افغانستان برای تعیین روز اعیاد مذهبی رویت هلال ماه عموما متکی به تصمیم عربستان سعودی بودند و تنها به اعلامیه های دیوان عالی شرعی این کشور بسنده می کردند اما طالبان مسیر متفاوتری در پیش گرفتند و با تشکیل کمیته رویت هلال ماه برای اعیاد مذهبی به دنبال تصمیم مستقلانه بوده اند.

اما تاکنون اعلام مناسبت های مذهبی در افغانستان از سوی طالبان بدون جنجال و حاشیه نبوده است. مساله ای که این پرسش را خلق کرده است که آیا طالبان در استقلال فقهی موفق عمل کرده است یا خیر؟ یا اینکه تنها به دنبال ژست استقلال مابانه و خرید آبرو برای اجتهاد فقهی خود هستند.

 

دیپلماسی هند به حکومت طالبان نزدیک‌تر می‌شود

در ادامه تغییرات محتاطانه در سیاست خارجی دهلی‌نو، دیپلماسی هند به طالبان نزدیک‌تر شده است. اقدامات اخیر مانند ازسرگیری صدور ویزا برای افغان‌ها و صدور مجوز ورود برای خودروهای باربری از افغانستان، نشانه‌هایی از عادی‌سازی تدریجی تلقی می‌شود.

به گزارش  خبرگزاری تسنیم، رسانه هندی اکونومیک تایمز در گزارشی اظهار داشت که نشانه‌هایی از نزدیکی دیپلماتیک میان دهلی‌نو و طالبان دیده می‌شود؛ روندی که می‌تواند چهره تعاملات منطقه‌ای را در قبال افغانستان دگرگون سازد.

در این گزارش آمده است که صدور مجدد ویزا برای شهروندان افغان، پس از سه سال توقف و همچنین صدور مجوز ورود برای بیش از 150 خودروی باربری حامل خشکبار و میوه‌های افغانستان به هند، نشانه‌هایی معنادار از نرمش دهلی‌نو در قبال کابلِ تحت حاکمیت طالبان است.

این رسانه با اشاره به روابط پرتنش هند و پاکستان، می‌نویسد: «این اقدامات پیامی روشن دارد؛ خشم هند متوجه طالبان نیست، حتی با وجود اینکه آن‌ها زمانی متحدان ارتش پاکستان بودند

به باور این رسانه، هرچند تصمیم برای باز کردن درهای دیپلماسی به‌روی طالبان برای دهلی‌نو آسان نبوده، اما تغییر تدریجی در سیاست خارجی هند اکنون آشکار شده است.

این گزارش می‌افزاید که دهلی‌نو ممکن است طالبان را به عنوان یکی از بازیگران اجتناب‌ناپذیر در سیاست منطقه‌ای به رسمیت بشناسد.

اکونومیک تایمز همچنین با هشدار نسبت به گسترش نفوذ چین در منطقه، از غرب خواسته است که از نزدیکی هند و طالبان استقبال کند.

پس از تسلط طالبان بر افغانستان در ماه اوت 2021، هند سفارت خود در کابل را بست و تعاملات رسمی با دولت جدید را متوقف کرد. در این مدت، دهلی‌نو از راه‌های غیرمستقیم به کمک‌های بشردوستانه ادامه داد، اما ارتباطات دیپلماتیک به حالت تعلیق درآمد. اکنون، با ازسرگیری صدور ویزا، اجازه ورود خودروهای باربری افغان و تماس‌های سطح بالا، نشانه‌هایی از بازنگری تدریجی در سیاست خارجی هند نسبت به طالبان دیده می‌شود. این تحولات در سایه رقابت منطقه‌ای با چین و تنش‌های دیرینه با پاکستان اهمیت بیشتری یافته‌اند.

 

لابی‌ طالبان یا صدای مردم افغانستان؟

جمهور : امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، در دیدار با رزا اوتونبایوا، نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد برای افغانستان، از یوناما خواست در گزارش‌های خود بر واقعیت‌ها تمرکز کند و دستاوردهای این گروه و ثبات در کشور را به جامعه جهانی بازتاب دهد.

 این دیدار در حالی انجام شد که قرار است هفته آینده یوناما گزارش سه‌ماهه خود درباره افغانستان را منتشر کند.  

 از سوی دیگر، رئیس یوناما در نشست آتی شورای امنیت سازمان ملل درباره افغانستان که دوم سرطان (۲۳ جون) برگزار می‌شود، سخنرانی خواهد کرد.  

 وزیر خارجه طالبان از رئیس یوناما خواسته که در گزارش‌های سازمان ملل بر واقعیت‌ها تمرکز شود «تا پیشرفت‌ها و ثبات همه‌جانبه در افغانستان با جامعه جهانی به‌گونه‌ای دقیق در میان گذاشته شود.»  

 این دیدار یک بار دیگر نشان می‌دهد که یوناما در حال یک بازی دوگانه و ریاکارانه است؛ بازی‌ای که از یک‌سو در صدد راضی نگه‌داشتن طالبان، تعامل با این گروه و تسهیل ارتباطات آن با قدرت‌های جهانی و جامعه بین‌المللی است و از سوی دیگر می‌خواهد این پیام را به جهان منتقل کند که وضعیت در افغانستان همچنان بحرانی است و حاکمیت اقتدارگرایانه طالبان، که متهم به نقض سیستماتیک حقوق بشر و تحمیل یک رژیم نامشروع تمام‌قومی است، موجب تشدید بحران‌های پیشین و بروز بحران‌های تازه در این کشور شده است.  

 اگرچه محتوای واقعی دیدار اخیر رزا اوتونبایوا با امیرخان متقی در کابل را گزارش قریب‌الوقوع او از وضعیت سیاسی، امنیتی، حقوق بشری و انسانی حاکم و جاری در افغانستان مشخص خواهد کرد، اما دست‌کم آنچه از سوی طالبان بازتاب یافته، نشان می‌دهد که رئیس یوناما به اندازه کافی برای طالبان لابی‌گری می‌کند و به همین دلیل تاکنون توانسته در افغانستان فعال باقی بماند و علی‌رغم گزارش‌های ضد و نقیض از وضعیت جاری در کشور، و نیز تعاملات پشت پرده و روی صحنه با رژیم حاکم، همچنان قادر است که بازیگری در این نقش دوگانه را ادامه دهد.  

 مسئله دیگر این است که سازمان ملل متحد از یک‌سو در گزارش‌های خود وضعیت حقوق بشری و سیاسی-امنیتی در افغانستان را شکننده، بی‌ثبات و نگران‌کننده نشان می‌دهد و از سوی دیگر در راستای مشروعیت‌بخشیدن رام و تدریجی به رژیم طالبان کار می‌کند؛ رویکردی که به نظر می‌رسد یوناما و شخص رزا اوتونبایوا به‌طور مشخص در آن نقش دارند و مسئول و مأمور پیشبرد آن هستند.  

 برگزاری سه دوره نشست دوحه که در آخرین دوره آن نمایندگان طالبان نیز حضور داشتند و به جز طالبان، هیچ یک از جریان‌های سیاسی و قومی کشور نتوانست به نیابت از مردم افغانستان در آن نشست حضور پیدا کند، به وضوح نشان داد که سازمان ملل متحد مجدانه در تلاش تثبیت حاکمیت طالبان با تحمیل آن بر مردم افغانستان و جامعه جهانی است.  

 در همین راستا، به‌تازگی نیز گزارش شد که دو دیپلمات ارشد سازمان ملل متحد در نشستی در استانبول درباره افغانستان شرکت کرده‌اند؛ نشستی که گفته می‌شود محور اصلی آن تعامل با طالبان بوده است. اگرچه تاکنون جزئیات زیادی درباره این نشست و آنچه از جانب دیپلمات‌های سازمان ملل در آن مطرح شده، در رسانه‌ها انعکاس نیافته است، اما کارشناسان می‌گویند که نفس حضور مؤثر و محوری نمایندگان سازمان ملل در آن نشست به وضوح نشان می‌دهد که این سازمان از هر فرصتی برای تبلیغ و تسهیل تعامل جامعه جهانی با طالبان استفاده می‌کند و در صدد عادی‌سازی روابط این رژیم با جهان است.  

 افزون بر این، ناکارآمدی سازوکارهایی مانند تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه مقامات و رهبران طالبان نیز این واقعیت را مورد تأکید قرار می‌دهد که علی‌رغم مصوبات و قطعنامه‌هایی که روی کاغذ طالبان را به‌عنوان گروه تروریستی به رسمیت می‌شناسد و رهبران این رژیم و شبکه حقانی را در فهرست افراد تحت تعقیب قرار می‌دهد، آنچه در عمل جریان دارد کاملاً مخالف این رویکرد است و دلیل آن نیز این است که سازمان ملل متحد دست‌ابزار قدرت‌های جهانی و مأمور پیشبرد پروژه‌های آنان در تعامل با رژیم تروریستی طالبان است؛ همان قدرت‌هایی که طالبان را به وجود آوردند، آنان را بر افغانستان حاکم کردند و با تعامل همه‌جانبه و داد و ستدهای مشروع و نامشروع با این رژیم، روز به روز بر دامنه قدرت آن می‌افزایند.  

با توجه به این واقعیت‌ها، انتظار نمی‌رود که یوناما هرگز صدای صادقی برای دردها و رنج‌های مردم افغانستان تحت سیطره نامشروع رژیم سرکوبگر طالبان باشد؛ اگر درست همان‌گونه که قدرت‌های جهانی، از جمله آمریکا و متحدان آن، به تعهدات مکتوب خود در قبال امنیت، ثبات و مصونیت افغانستان در برابر گروه‌های تروریستی خیانت کردند و با نادیده گرفتن آرمان‌ها، رؤیاها و قربانی‌های مردم افغانستان، با رژیم طالبان معامله کردند و زمینه‌ساز سیطره مجدد رژیم بر سرنوشت مردم افغانستان شدند، سازمان ملل متحد نیز با لابی‌گری به نفع طالبان، تسهیل تعامل با این رژیم و چشم‌پوشی بر سیاست‌های سرکوبگرانه رژیم حاکم علیه اقلیت‌های قومی و مذهبی در کشور، مأمور به سرانجام رساندن این پروژه خائنانه است.  

 

ایستگاه ناگزیری

رقابت‌های منطقه‌ای و دیپلماسی سکولار طالبان

 

اطلاعات روز : با گسترش و تداوم درگیری‌ها در سراسر جهان، تلاش‌های مداومی از سوی طرف‌های مختلف برای افزایش هم‌پیمانان و هماهنگی‌ها در جریان است. پس از درگیری‌های کوتاه‌مدت بین هند و پاکستان و با وجود تنش‌های پایدار، این تلاش‌ها در جنوب آسیا نیز افزایش یافته است و در این راستا، توجه به طالبان نیز بیشتر شده است. طالبان، پس از دست یافتن به برخی پیشرفت‌های دیپلماتیک، به مردم داخل افغانستان و در عین حال به مخالفان سیاسی خود این تصور را می‌دهند که حداقل در سطح منطقه‌ای اعتماد کسب کرده‌اند. اگرچه طالبان تلاش می‌کنند که حداقل در سطح منطقه‌ای خود را در میان نیروهای رقیب بی‌طرف نشان دهند و طبق شعار خود بر دیپلماسی اقتصادی تمرکز کنند، اما به نظر می‌رسد که طالبان در حفظ تعادل دیپلماتیک بین نیروهای رقیب دچار سردرگمی هستند و همچنین در این زمینه از یک موضع ملی برخوردار نیستند. طالبان تفسیر خاصی از دین دارند که بنا است مبنای عمل سیاسی‌شان نیز باشد، اما به نظر می‌رسد که در تلاش‌های دیپلماتیک جاری، به‌جای تأکید بر موضع دینی خود، عمل‌گرایانه رفتار می‌کنند.

رفتار عمل‌گرایانه در سیاست از دیرباز موضوعی مطرح بوده است و حتا شش قرن پیش از میلاد، سان تزو در کتاب خود «هنر جنگ» درباره‌ی عمل‌گرایی در جنگ صحبت کرده است. ماکیاولی ایتالیایی نیز در کتاب خود «شاهزاده» درباره‌ی سیاست، دیپلماسی و جنگ به این موضوع پرداخته و به همین دلیل یکی از اولین واقع‌گرایان محسوب می‌شود. او بر این باور است که یک حاکم باید آنچه را که به نفع او یا دولتش است انجام دهد و در این راه نباید نگران این باشد که این عمل از نظر اخلاقی درست است یا نه. طرف‌های درگیر در سیاست به این موضوع واقف هستند و به همین دلیل است که جنبشی مانند طالبان با ایدئولوژی دینی سخت‌گیرانه نیز راهبردها و سخنان خود را تغییر می‌دهد و از تاکتیک‌هایی استفاده می‌کند که در رسیدن به اهداف‌شان کمک‌کننده باشد- حتا اگر این تاکتیک‌ها با ارزش‌های‌شان در تضاد باشد. به‌عنوان مثال، سیگار در سال ۲۰۱۸ گزارش داد که طالبان حدود ۶۰ درصد از درآمد خود را برای جنگ از قاچاق مواد مخدر به‌دست می‌آورند. در حالی که از نظر اسلام تجارت مواد مخدر حرام است و اکنون طالبان نیز به همین دلیل از آن جلوگیری می‌کنند، اما چون این منبع درآمد خوبی برای آنان بود، تمام اصول دینی خود را برای آن کنار گذاشتند.

همچنین، طالبان در مدارس خود فقهی را تدریس می‌کنند که در آن تعامل با دنیای خارج تحت شرایط خاص مطرح است. به‌ویژه زمانی که صحبت از حفظ روابط دولت مسلمان با غیرمسلمانان می‌شود، علما و فقها اصل «ولاء و براء» را مطرح می‌کنند و می‌گویند که این باید اساس تمام سیاست‌ها با غیرمسلمانان باشد. علاوه بر این، در فقه کلاسیک حنفی، جهان به سه بخش تقسیم شده است: دارالاسلام (جایی که حکومت مسلمانان است)، دارالکفر (جایی که قانون «کفری»/غیرمسلمانان حاکم است) و دارالحرب (کفاری که با دولت مسلمان در جنگ هستند). براساس این تقسیم‌بندی در فقه، بحث‌های گسترده‌ای درباره‌ی تعامل دولت مسلمان با غیرمسلمانان و به‌طور کلی تعامل مسلمانان با غیرمسلمانان صورت گرفته است و خلاصه‌ی این بحث این است که روابط بین مسلمانان و غیرمسلمانان براساس دشمنی دائمی است. به همین دلیل آن‌ها جهان را به این سه دسته تقسیم می‌کنند و چارچوب تعامل را براساس این تقسیم‌بندی تعیین می‌کنند. به این ترتیب، این موضوع در فقه کلاسیک و همچنین در نوشته‌های جهادی‌های معاصر، از جمله ادبیات طالبان به وضوح آمده است که یکی از مسئولیت‌های حاکمان مسلمان دعوت به اسلام و «جهاد» است. این موضوع اخیرا توسط یکی از شیوخ مشهور طالبان، عبدالسمیع غزنوی، بار دیگر تکرار شده است.

اما به نظر می‌رسد که طالبان دیگر به این مفاهیم در تعاملات بین‌المللی خود حداقل در سطح عملی اعتقادی ندارند، بلکه بارها در کنفرانس‌های بین‌المللی و همچنین مصاحبه‌ها به کشورهای منطقه‌ای و جهانی اطمینان داده‌اند که افغانستان تهدیدی برای هیچ‌کس نخواهد بود و این سرزمین علیه هیچ کشوری استفاده نخواهد شد. وزیر امور خارجه‌ی طالبان، امیرخان متقی، بارها به چین اطمینان داده است که آنان اقدامات جدی برای از بین بردن تروریسم در کشور تحت کنترل خود انجام خواهند داد. همچنین، وزیر امور داخله‌ی طالبان و رهبر شبکه حقانی، سراج‌الدین حقانی، نیز در مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان گفته است که آنان امریکا را دشمن خود نمی‌دانند، خواهان روابط خوب با آن هستند، اما به نیت امریکا شک دارند.

به نظر می‌رسد که با عبور از خطوط ایدئولوژیک و اتخاذ رویکرد عمل‌گرایانه، طالبان در سیاست خارجی خود پیشرفت‌های اندکی داشته‌اند، اگرچه هنوز هیچ کشوری این گروه را به رسمیت نشناخته است. براساس برخی گزارش‌ها، در حال حاضر حدود ۳۹ سفارت و قنسولگری در کشورهای مختلف تحت کنترل طالبان هستند و همچنین حدود ۳۴ کشور در سطوح مختلف با آنان تعامل دیپلماتیک و تجاری داشته‌اند. بهویژه در این اواخر، پس از تنش‌های اخیر بین پاکستان و هند، گسترش روابط رژیم طالبان با هند را خودشان یک دست‌آورد می‌دانند و در راستای گسترش این روابط دیپلماتیک، وزیر امور خارجه‌ی طالبان، امیرخان متقی، اخیرا به چین سفر کرده و در آن‌جا در یک نشست سه‌جانبه با وزرای امور خارجه‌ی پاکستان و چین شرکت کرده است.

چین و هند دو اقتصاد در حال رشد هستند و هر دو کشور در تلاش ‌اند که نفوذ خود را در خاور میانه و آسیای جنوبی گسترش دهند. در این مسیر، هر دو طرف نیز علاقه‌مند به تعامل با طالبان هستند. به‌گفته‌ی ویویک کاتجو، سفیر پیشین هند در افغانستان، هند در خاک افغانستان هم‌زمان با پاکستان و چین درگیر رقابت است، و این موضوع طالبان را با دشواری مواجه می‌سازد که چگونه بتوانند بین طرف‌های سیاسی متضاد، توازن دیپلماتیک را حفظ کنند، بی‌آن‌که بیش از حد به یک طرف تکیه کنند و طرف دیگر را نادیده بگیرند. اما در عین حال، طالبان به‌دلیل نداشتن مشروعیت داخلی و وضعیت بد اقتصادی، ناگزیر هستند که دست‌کم با یکی از طرف‌ها تعامل بیشتر داشته باشند. در همین راستا، رسانه‌های هندی گزارش داده‌اند که چین، پاکستان و افغانستان تحت کنترل طالبان توافق کرده‌اند که افغانستان در پروژه‌ی CPEC چین وارد شود. شایان ذکر است که هند با این پروژه در پاکستان مخالف است و مخالفت خود را با پیوستن کشور دیگری به این پروژه نیز آشکارا اعلام کرده است.

برای این‌که طالبان بتوانند اعتماد کشورهای مختلف و به‌ویژه پاکستان را جلب کنند، ناچار اند که از برخی خطوط ایدئولوژیک خود عبور کنند. رسانه‌ی پاکستانی اکسپرس تریبون در گزارش تازه‌ای گفته است که پاکستان بالاخره توانسته طالبان را متقاعد سازد که علیه تحریک طالبان پاکستان در افغانستان اقدام کنند و همچنین شهروندان افغانستان مرتبط با این گروه را سرکوب کنند و مانع جذب افراد جدید برای آن‌ها شوند. احتمالا در نتیجه همین اقدامات بوده که وزیر خارجه‌ی پاکستان، محمداسحاق دار، در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است که سطح روابط سیاسی بین دو کشور به سطح پذیرش سفیر ارتقا یافته و همچنین به وزیر خارجه‌ی طالبان، امیرخان متقی، دعوت‌نامه‌ای برای سفر به پاکستان داده شده است. طبق گزارش رسانه‌های پاکستانی، تعاملات دیپلماتیک در سطح بالا میان دو طرف افزایش خواهد یافت.

ایستگاه ناگزیری

از این تعاملات و رویدادهای اخیر چنین برمی‌آید که طالبان برای حفظ بقا و حل مشکلات حکومتی خود، ناگزیر اند که از یاران سنگرهای بیست سال گذشته فاصله بگیرند و از جنگی که هنوز هم آن را در مدارس خود «جهاد» می‌نامند، بیزاری خود را اعلام کنند. اما مسأله‌ی دشوار این است که طالبان چگونه خواهند توانست سیاست خارجی پراگماتیک و سکولار خود را در داخل کشور برای حلقه‌های تندرو و بنیادگرا توجیه کنند؟

اگر جنگ بیست‌ساله‌ و حکومت کنونی‌ این گروه با دوره‌ی اول حکومت شان مقایسه شود، روشن می‌شود که آنان در سیاست خارجی خود تغییراتی ایجاد کرده‌اند و حداقل در راهبردهای خارجی‌‌شان دیگر به ارزش‌های ایدئولوژیک خود آن‌گونه پابند نیستند که در ظاهر به مردم کشور یا در رسانه‌ها به جهان نشان می‌دهند. آنان به‌طور فزاینده‌ای با کشورهای جهان و قدرت‌های بین‌المللی بدون توجه به عقیده، دین، مذهب یا نظام سیاسی‌شان، صرفا براساس منافع خود تعامل گسترده‌ای دارند. در واقع، بحث سکولاریسم در سیاست نیز همین است: این‌که دین و سیاست باید جدا باشند، زیرا دین به‌دلیل مفاهیم کلی‌اش و تعبیرهای مختلف از آن، محدودیت‌ها و مشکلاتی به‌وجود می‌آورد. همچنین، سیاست به نوعی بازی منافع میان طرف‌های درگیر است که با زمان و مکان تغییر می‌کند و راهبردهای عمل‌گرایانه می‌طلبد. بنابراین، افکار خشک و ایستا مانع پیشرفت در این عرصه می‌شوند و این دقیقا همان چیزی است که طالبان اکنون، البته از سرناگزیری و نه باور درونی، در دیپلماسی خارجی خود به کار می‌گیرند.

اما پرسش این‌جا است: وقتی طالبان در روابط خارجی و دیپلماسی خود از بسیاری از خطوط مهم ایدئولوژیک عبور می‌کنند، چرا در داخل کشور بر اجرای تفسیری بسیار سخت‌گیرانه از دین پافشاری می‌کنند و براساس همین تفسیر، نظامی از آپارتاید جنسیتی را در کشور حاکم کرده‌اند؟ به نظر من، با از دست دادن حاکمیت نخست‌شان در برابر ایالات متحده امریکا و سپس در طول جنگ بیست‌ساله، طالبان دریافته‌اند که نمی‌توانند از طریق رویارویی با جهان، بار دیگر به قدرت برسند؛ بلکه باید با آن تعامل کنند، و تعامل زمانی ممکن است که آنان از خطوط محدودکننده‌ی ایدئولوژی افراطی خود عبور کنند. اما در داخل کشور، آنان با نیروی سیاسی‌ای مواجه نیستند که مانعی بر سر راه حکومت‌شان شود. علاوه بر این، در طول بیست سال گذشته برای طالبان آسان بوده که از طریق نظام مدارس، ذهنیت افراد را تغییر دهند و آن‌ها را با خود همسو سازند. ادبیاتی که در مدارس تدریس می‌شود، دقیقا همان چیزی است که طالبان در داخل کشور پیاده می‌کنند. این هویت ایدئولوژیک به طالبان کمک کرده که به‌عنوان یک گروه واحد باقی بمانند؛ اما در عین حال توانسته‌اند تا حدودی سیاست خارجی پراگماتیک خود را در پوشش برخی شعارها برای نیروهای خود توجیه کنند.

گرچه اختلافات آشکاری میان آنان بر سر برخی موضوعات وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که طالبان اگرچه در سطح داخلی با مردم خود تعامل نمی‌کنند، اما برای حفظ منافع و قدرت‌شان، آماده‌ی پذیرش دیپلماسی سکولار در تعامل با جهان هستند و در این مسیر نه‌تنها یاران ایدئولوژیک بیست‌ساله‌ی خود را کنار می‌گذارند، بلکه حتا می‌توانند طالبان ناراضی داخلی را نیز سرکوب و خاموش کنند.

منابع:

·                     The Taliban and Their Machiavellian Moment, available at DOI: http://dx.doi.org/10.1177/00219096231162097

·                     https://timesofindia.indiatimes.com/india/china-pakistan-economic-corridor-to-expand-into-afghanistan-why-it-matters-for-india/articleshow/121315480.cms

·                     https://www.islamiqate.com/3719/classical-hanafi-scholars-define-islam-harb-lands-islam-islam

 

هشدار نمایندگان کنگره درباره پیامدهای نقض تعهدات به متحدان افغان

به گزارش ایراف، دینا تایتس، نماینده دموکرات نوادا در مجلس نمایندگان آمریکا به همراه ۹ عضو دیگر کنگره، در نامه‌ای رسمی به مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، مخالفت شدید خود را با تصمیم تعطیلی دفتر هماهنگی انتقال افغان‌ها اعلام کردند.

نمایندگان این اقدام را «نقض صریح قانون» توصیف کردند و بر الزام قانونی وزارت خارجه برای حفظ این نهاد هماهنگ‌کننده  تاکید کردند.

این نماینده دموکرات در بیانیه‌ای تأکید کرد: «امتناع وزیر خارجه از اجرای قانون، هم بی‌احترامی به کنگره است و هم اعتبار بین‌المللی آمریکا را خدشه‌دار می‌سازد

وی گفت: «چگونه می‌توانیم انتظار همکاری متحدان آینده را داشته باشیم، وقتی به دوستانی که برای حمایت از ما به خطر افتاده‌اند پشت می‌کنیم؟»

پیشتر گزارش بلومبرگ از تصمیم وزارت خارجه برای تعطیلی این دفتر خبر داده بود.

این نهاد مسئول هماهنگی انتقال و اسکان مجدد افغان‌هایی بوده که پس از خروج نیروهای آمریکایی در معرض خطر قرار گرفته‌اند.

این اعتراض نشان‌دهنده عمق اختلاف در درون دستگاه حکومتی آمریکا درباره نحوه برخورد با متحدان افغان است و نامه نمایندگان حاوی هشدار صریح درباره پیامدهای امنیتی و سیاسی این تصمیم برای منافع ملی آمریکاست.

 

کمیته بین‌المللی نجات: ممنوعیت سفر به امریکا خانواده‌ها را از هم جدا می‌کند

 

کمیته بین‌المللی نجات می‌گوید ممنوعیت ورود شهروندان ۱۲ کشور به امریکا هرچند استثنائات خاصی را برای افغان‌هایی دارای ویزای ویژه مهاجرت در نظر می‌گیرد، اما ورود اکثر افراد از کشورهای شامل این فهرست، از جمله اعضای خانواده پناهندگان در امریکا را ممنوع می‌کند.

به گفته این نهاد، امریکا با عقب‌نشینی از ارزش‌های انسانی خود، راه ورود پناهجویان از کشورهایی مانند افغانستان را گرفته است که به شدت آسیب‌پذیر اند و نیازمند حفاظت در یک کشور امن هستند.

کمیته بین‌المللی نجات روز پنجشنبه با نشر گزارشی در وبسایت خود نوشت که فرمان ترامپ خانواده‌ها را به‌طور «غیرانسانی و ناعادلانه» از عزیزان شان جدا می‌کند. به گفته این کمیته، کسانی که از بحران و درگیری در کشورهایش ان فرار می‌کنند نیز با این دستور نمی‌توانند در امریکا پناهنده شوند.

افرادی که ویزای مهاجرتی از طریق عضو درجه‌یک خانواده را دارند، مانند همسر و فرزندان خردسال افغان، اجازه سفر به امریکا را دارند

ممنوعیت سفر ترامپ که قرار است از چهار روز دیگر (۹ جون) اجرایی شود، ورود شهروندان دوازده کشور را به حالت تعلیق در می‌آورد و ورود شهروندان هفت کشور دیگر را بر اساس ملیت آنها به طور قابل توجهی محدود می‌کند.

این ممنوعیت سفر شامل حال بسیاری از افرادی خواهد شد که به دلیل درگیری یا آزار و اذیت مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند.

کمیته بین‌المللی نجات می‌گوید که چندین مورد از این کشورها از جمله افغانستان در فهرست مراقبت اضطراری ۲۰۲۵ این نهاد با بیشترین خطر بروز یا تشدید شرایط اضطراری بشردوستانه قرار دارند.

این کمیته افزود اگرچه این ممنوعیت استثنائات خاصی را برای افغان‌های دارای ویزای ویژه مهاجرت و برخی اقلیت‌های تحت آزار و اذیت از ایران در نظر می‌گیرد، اما ورود اکثر افراد دیگر از کشورهای ذکر شده، از جمله اعضای خانواده پناهندگان و افرادی که به آنها پناهندگی داده شده و در حال حاضر در ایالات متحده هستند را مستثنی می‌کند و برای شرایط فوری بشردوستانه معافیتی ندارد.

کمیته بین‌المللی نجات می‌افزاید که این اقدام ترامپ فراتر از کشورهای که ذکر شد،‌تاثیرات گسترده‌ای برای شهروندان امریکایی نیز خواهد داشت. به گفته این کمیته، این ممنوعیت «مانع از پیوستن خانواده‌های امریکایی به عزیزان شان، از جمله همسران و فرزندان مقیم (امریکا)، می‌شود».

کمیته بین‌المللی نجات اقدام تازه ترامپ را یک عقب‌نشینی دیگر از ارزش‌های بشردوستانه پس از دستور اجرایی صادر شده در ۲۰ جنوری ۲۰۲۵ خواند که اسکان پناهجویان را به طور نامحدود متوقف می‌کند.

هانس ون دِوِرد، یک مقام کمیته بین‌المللی نجات گفت: «اقدام حکومت برای ممنوعیت ورود برخی از ملیت‌ها به ایالات متحده تبعیض‌آمیز و مضر است. این اعلامیه، ورود افراد از برخی از شکننده‌ترین و آسیب‌دیده‌ترین کشورهای جهان را ممنوع می‌کند. پناهندگان و مهاجران تهدیدی برای امنیت یا اقتصاد ایالات متحده نیستند، در واقع، آنها سهم کلیدی در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ایالات متحده دارند

این مقام ارشد کمیته بین‌المللی نجات افزود در برهه‌ای که جهان با بزرگترین بحران پناهندگان تاریخ روبرو است، اسکان مجدد و سایر مسیرهای رسیدن به امنیت بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز است.

 

نصب سامانه‌های ۴G توسط شرکت روسی در افغانستان

شرکت پروتی روسیه با نصب سامانه‌های ۴G در چهار ولایت افغانستان، گامی جدید در ارتقای روابط خود با حکومت طالبان برداشته است. این پروژه در شرایطی اجرایی می‌شود که شرکت‌های بزرگ فناوری از این کشور خارج شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، روزنامه اقتصادی «ودوموستی» اعلام کرد که شرکت «پروتی» مستقر در «سن‌پترزبورگ» به تازگی سامانه‌های 4G را در چهار ولایت افغانستان نصب کرده است. این اقدام به عنوان یک گام مهم در تقویت همکاری‌های روسیه با حکومت طالبان تلقی می‌شود.

بر اساس گزارش‌ها، این پروژه به دنبال خروج شرکت‌های بزرگ فناوری مانند اریکسون و نوکیا از افغانستان و همچنین کاهش فعالیت‌های شرکت‌های چینی مانند هوآوی و زدتی‌ای، به مرحله اجرا درآمده است.

با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی پیچیده افغانستان، این اقدام می‌تواند به بهبود زیرساخت‌های ارتباطی و افزایش دسترسی به اینترنت با کیفیت در این کشور کمک کند.

شرکت پروتی با هدف توسعه فناوری ارتباطات و ارائه خدمات نوین به کاربران افغان، به دنبال ایجاد یک شبکه ارتباطی پایدار و قابل اعتماد است. این پروژه نه تنها به رشد اقتصادی افغانستان کمک می‌کند، بلکه نشان‌دهنده تلاش‌های روسیه برای تقویت نفوذ خود در منطقه است.

در سال‌های اخیر، افغانستان با چالش‌های زیادی در زمینه توسعه زیرساخت‌های فناوری و ارتباطات مواجه بوده است. خروج شرکت‌های بزرگ فناوری از این کشور، مشکلاتی را در زمینه دسترسی به اینترنت و خدمات ارتباطی ایجاد کرده است. در این شرایط، ورود شرکت‌های جدید، به ویژه از کشورهای هم‌پیمان افغانستان مانند روسیه، می‌تواند فرصتی برای بهبود وضعیت ارتباطات در افغانستان باشد.

 

جایگاه خمینی ۴۶ سال بعد از انقلاب

اندپندنت فارسی : در تاریخ ما جباران بسیار بوده‌اند. آ‌ن‌ها که خانه پدری را میراث ابوی فرض می‌کردند و بقای خود را در کشتن و بستن و غارت می‌دانستند. از سرهای بریده بی‌هیچ جرم و جنایت، مناره می‌ساختند و بر پیکر مخالفان دیوار گچی می‌کشیدند؛ یکی مخالف را شمع‌آجین می‌کرد و آن دیگری در دهانه توپشان می‌گذاشت. با این همه، خمینی در میان تمام آن‌ها، نمونه بود.

او در عراق، پیری دلشکسته بود. در پاریس، عارف شد و هیئت گاندی گرفت و در ایران در بهشت زهرا، ساعاتی پس از ورود به وطنی که احساسش به رویت آن یک «هیچی» سنگین بود که به صورت قطب‌زاده خورد، با مشاهده جمعیتی دانا و نادان که به استقبالش آمده بودند، حرف‌های شب قبلش در پاریس را از یاد برد. به گفته صادق قطب‌زاده، «آقا» قرار بود با لحن آشتی‌جویانه با دولت بختیار و ارتش و نهادهای حکومتی برخورد کند، اما «رهبر محبوب از سفرآمده» سر جنگ داشت و ضمن مشتی وعده‌ توخالی، پادشاه فقید و سلاله پهلوی را با زشت‌ترین واژگان هدف حمله قرار داد.

«ما حساب بکنیم که این مصیبت‌ها براى چه به این ملت وارد شد. مگر این ملت چه مى‏‌گفت و چه مى‏‌گوید که از آن وقتى که صداى ملت درآمده است، تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه این‌ها ادامه دارد. ملت ما چه مى‏‌گفتند که مستحق این عقوبات شدند. ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوى از اول که پایه‌گذارى شد، بر خلاف قوانین‏ بود. آن‌هایى که در سن من‌اند، مى‌‏دانند و دیده‏‌اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد. ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان. مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلاى آن را وادار کردند به اینکه به رضا شاه راى سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلى بود. من باید عرض کنم که محمدرضاى پهلوى، این خائن خبیث... رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستان‌هاى ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و به هم ریخته است، که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال‌هاى طولانى با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را مى‏‌تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را مى‌توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند، نمى‌‏توانند این بهم‌ریختگى اقتصاد را از بین ببرند...»

«این کارهایى که این آدم کرده به‌عنوان 'اصلاح'، این کارها خودش افساد بوده است! قضیه 'اصلاحات ارضى' یک لطمه‏‌اى بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید ۲۰ سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم؛ مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال‌هایى بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه‌داشته درست کرده است. فرهنگ ما را این [شاه‏] عقب نگه داشته، به طورى که الان جوان‌هاى ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتى در اینجا یک نیمه‌تحصیلى کردند، آن هم با این مصیبت‌ها، آن هم با این [فشار]ها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند...»

«سینماى ما مرکز فحشا است. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزى که در خدمت اجانب براى عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروى انسانى ما است، با آن مخالفیم. ما کى مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتى که از اروپا پایش را در شرق گذاشت‌ــ خصوصا در ایران‌ــ مرکزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند، ما را به توحش کشانده است. ما تا هستیم نمى‏‌گذاریم این‌ها سلطه پیدا کنند. ما نمى‏‌گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلمه‌اى سابق. ما نخواهیم گذاشت که محمدرضا برگردد. این‌ها مى‏‌خواهند او را برگردانند...»

«و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایى از ارتش. اما آن نصیحتى که مى‏‌کنم، این است که ما مى‏‌خواهیم که شما مستقل‏ باشید. ما داریم زحمت مى‏‌کشیم، ما خون دادیم، ما جوان دادیم، ما حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، مى‏‌خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقاى ارتشبد، شما نمی‌خواهید؟ آقاى سرلشکر، شما نمى‏‌خواهید مستقل باشید؟ شما مى‏‌خواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت مى‏‌کنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت مى‏‌گوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت مى‏‌گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهاى امریکا و اجنبى باشد.»

او «توی دهان دولت زد». خشن‌ترین ملای بی‌فرهنگ، شاپور بختیار، فرهیخته‌ای که حافظ را در سینه داشت و سخن گفتنش به فرانسه، ادیبان فرانسوی را به اعجاب می‌انداخت، «بیابانی» خواند و از قهرمانان بختیاری مشروطه به‌زشتی یاد کرد. این خمینی واقعی بود و با تصویری که از او پرداخته بودند، تفاوت بسیار داشت. باید دو هفته دیگر می‌گذشت تا او چهره‌ای نزدیک‌تر به اصل از خود را بر بام مدرسه رفاه و بر پیکر چهار امیر ارتشی به نمایش گذارد و سپس با مسلسل و حلقه اعدام و تیرباران و زندان، ولایت جهل و جور و فساد را چون سرطانی به جان و جهان یک ملت بزرگ تحمیل کند و آنچه را در سال ۱۳۴۲ با درایت اسدالله علم و فقدان حمایت جامعه مدنی و اغلب روشنفکران از او، نتوانست اجرا کند، این بار با کمک حزب توده، چریک‌های چپ و مسلمان و آمیزه هر دو جبهه ملی آقای سنجابی و بازار و البته عوام به اجرا درآورد.

با آنکه خمینی در چندین رساله و کتاب از جمله «حکومت اسلامی» و «نامه‌های کاشف‌الغطاء» و اعلامیه‌هایی که در روزهای پس از پاریس منتشر کرد، هدف خود را از دستیابی به قدرت کم‌وبیش صریح و زمانی در پرده مصلحت عامه و امت و مشروعیت ناشی از بیعت مردم با او، بیان کرده بود و ترکیب «جمهوری اسلامی» ترکیبی ناآشنا و گنگ برای خواص جامعه نبود، مفهوم و معنا و ابعاد حضور فردی با عنوان «ولی فقیه» در راس قدرت با تعابیر ضدونقیض، هم از سوی او و هم از منتظری که جن ولایت را در خبرگان اول از شیشه بیرون آورد و همچنین بعد از او، از جانب سیدعلی آقا و اصحابش و نیز از جانب اصلاح‌طلبان و شماری از متولیان قدرت، سلطه‌مدار شد، هنوز هم بعد از ۴۶ سال صاحب تعریف و جایگاه شرعی و قانونی مشخصی نشده است.

خمینی اگر چه مرجع و مجتهد بود، با بودن شخصیت‌هایی چون سید ابوالقاسم خویی، مراجع ثلاثه قم، شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی نجفی، حاج آقا حسن طباطبایی قمی، سیداحمد خوانساری، سیدمحمد روحانی و یک دوجین مرجع و ملای مجتهد دیگر، آن‌قدر هوش و ذکاوت داشت که مدعی نیابت خاصه امام زمان و داشتن ماموریت الهی و گزیده شدن از عالم بالا نشود.

تودهنی او به فخرالدین حجازی که گفته بود «امام! فروتنی کنار نِه و بگو که خودتی» از همین هوشمندی مایه می‌گرفت، وگرنه خوب می‌دانست در کشوری که حسین شریعتمداری (معروف به حسین بازجو) مدیر بزرگ‌ترین موسسه مطبوعاتی‌اش افتخار خواهد کرد که در کودکی در دماوند، تفاله چای او را خورده و به‌ همین دلیل نیز نور رستگاری از همان زمان در دلش ظاهر شده و کسانی خاک نعلین او را می‌تراشند و به‌عنوان تربت شفابخش در گلوی بیماران رو به مرگ می‌ریزند، خیلی ساده می‌شود فره ایزدی را به نفع خود مصادره کرد و با منظر ضحاکی، لباس فریدونی پوشید.

خمینی البته گاه‌به‌گاه به ذکر مطالبی از این دست پرداخت که «ولایت فقیه همان ولایت رسول‌الله است/ صحیفه نور جلد اول ص ۲۶» اما هنگام منصوب کردن مهندس بازرگان به‌عنوان نخست‌وزیر موقت، ضمن اشاره به اینکه دارای ولایت شرعی است، بلافاصله از اعتمادی که ملت به او دارد و در واقع مشروعیتی که بیعت به او داده، سخن گفت و بر اساس همین مشروعیت نیز بازرگان را به نخست‌وزیری منصوب کرد.

خمینی در دوران حکومتش، خود را فراتر از مردم قرار داد و به بند نافی که تا آسمانش می‌برد، متوسل شد. آن هم در زمان عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری بود: «امروز وظیفه من عزل او است. حتی اگر فریاد مرگ بر خمینی را در همه کشور بشنوم./ نهضت امام خمینی، حمید زیارتی (روحانی) ص ۳۵۴ــ۳۵۱»

خمینی شیفته قدرت بود. در جریان درگیری با منتظری نیز خمینی از مشروعیت الهی خود برای عزل او استفاده نکرد، بلکه از سازوکار شورای خبرگان منتخب مردم (کاری به نحوه انتخاب و تقلب و تدلیس در آن ندارم) استفاده کرد و در نهایت نیز حکومت را به مفهوم عام آن به ولایت مطلقه رسول وصل کرد. یعنی به جای تمرکز روی مفهوم خاص ولایت فقیه، با وسعت بخشیدن به مشروعیت حکومتی که با سازوکار «رای مستقیم ملت» انتخاب می‌شود، زمینه را برای استمرار حکومت حتی در غیاب ولی فقیه، آماده کرد.

ولایت بعد از خمینی

بعد از مرگ خمینی، مطابق صفات اولیه‌ای که برای فقیه اعلم و اصلح به منظور تصدی منصب ولایت ذکر شده بود، خامنه‌ای در ردیف صدم هم قرار نمی‌گرفت، اما خامنه‌ای را جامه‌ای پوشاندند که از هر حیث برای او گشاد بود. 

خامنه‌ای که هرگز نتوانست مثل خمینی مشروعیت فقاهتی و شرعی داشته باشد، تمام تلاش‌هایی را که عرف‌گرایان حکومتی و غیرحکومتی برای کسب مشروعیت برایش دنبال کردند، با شکست روبرو کرد.

زمین را از دست داد، با این امید که از آسمان مشروعیت بگیرد، اما در این راه نیز موفق نشد. امروز با پس زده شدن و قلع‌وقمع پیش و پس از جنبش مهسا و خفقانی که بر جامعه مدنی،‌ دایره بحث و فحص فرهنگی و سیاسی و نهاد روحانیت شیعه برقرار شده است، دیگر کسی نمی‌تواند از مشروطه ولایتی سخن بگوید.

سید علی آقا به دست «مبارک» خود، نقطه ختم بر بدعت نامبارک ولایت فقیه خواهد گذاشت. پیدا کردن نایب دیگری برای امام زمان که بند نافش به آسمان هم وصل باشد، در زمانی که چپ و راست رژیم آبرویی برای هیچ ملایی باقی نگذاشته‌اند، کار حضرت فیل است. ضمن آنکه مردم نیز دیگر حاضر نخواهند بود خلیفه‌ای را با عنوان ولی فقیه با سلطه مطلقه پذیرا شوند. این قبای گشاد در آینده‌ای نه چندان دور، از تن سیدعلی آقا فرو خواهد افتاد و با مرگ او، تنها ارثیه خمینی و خامنه‌ای هم در کنار پرونده جنایاتشان، به موزه جباران تاریخ سپرده خواهد شد.

در موزه مادام توسو لندن، چرچیل و دوگل، قهرمانان جنگ، در کنار هیتلر و موسولینی قرار گرفتند.

خمینی کجا است؟ نواده‌اش سید حسن و تولیت معبد میلیاردی نایب مهدی غایب، در سالگرد مرگ او می‌گوید: در سال‌های اخیر، دشمن با تمسخر و تحریف و دروغ‌پراکنی سعی می‌کند شخصیت امام را در چشم مردم و نسل‌هایی که امام را ندیدند، به گونه دیگری جلوه دهند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

 

 

 

 

 

 


Copyright ©ariaye 2002_2025
استفاده از مطالب آريا يی با ذکر ماخذ آزاد است

بالا

آرشيف
صفحة دری
بازگشت