حضور هیئت طالبان برای نخستین بار در نشست امنیتی روسیه
به گزارش خبرگزاری تسنیم، شورای امنیت روسیه اعلام کرد که هیئتی از حکومت طالبان برای نخستین بار در نشست بینالمللی امنیتی مسکو حضور خواهد یافت. این نشست از تاریخ 27 تا 29 می (6 تا 8 خرداد) در مرکز ملی مدیریت دفاعی روسیه برگزار میشود و مقامهای امنیتی کشورهای مختلف جهان را گردهم میآورد.
در بیانیه شورای امنیت روسیه آمده است: «در این رویداد، نمایندگانی از رهبری جدید کابل برای نخستینبار حضور خواهند داشت.»
این شورا با تأکید بر ماهیت جهانی و فرامرزی تهدیدات امنیتی معاصر، اعلام کرد که مقابله مؤثر با این چالشها نیازمند همکاری چندجانبه است و ساختارهای بینالمللی مانند سازمان همکاری شانگهای، بریکس و کشورهای مشترکالمنافع در این مسیر نقش مهمی ایفا میکنند.
همچنین در جریان این اجلاس، گفتوگوهای غیررسمی میان هیئتهای کشورهای عضو آ.سه.آن، بریکس، سازمان همکاری شانگهای و کشورهای مشترکالمنافع انجام خواهد شد. افزون بر این، پنجمین نشست رؤسای هیأتهای آ.سه.آن نیز برگزار خواهد شد.
شورای امنیت روسیه همچنین تأکید کرده است که کشورهای منطقهای تمایلی به تبدیلشدن به صحنه رقابت قدرتهای بزرگ ندارند و در تلاشاند در ایجاد ساختارهای امنیتی عادلانه و باثبات نقش فعالی ایفا کنند.
حضور رسمی هیئت طالبان در یک نشست امنیتی بینالمللی در مسکو میتواند نشانهای از تلاش کشورهای منطقه بهویژه روسیه برای تعامل عملی با دولت جدید افغانستان باشد.
دبیر شورای امنیت روسیه با اشاره به خروج جنبش طالبان سکاندار حکومت سرپرستی افغانستان از فهرست گروههای تروریستی مسکو، پیشنهاد از سرگیری فعالیتهای گروه تماس سازمان همکاری شانگهای با کابل را مطرح کرد.
به گزارش ایرنا از
خبرگزاری تاس، سرگئی شویگو این سخنان را روز پنجشنبه در نشست غیررسمی چندجانبه با
دبیر شورای امنیت کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در قالب صبحانه کاری در حاشیه
سیزدهمین اجلاس بینالمللی مقامات بلندپایه امنیتی در مسکو بیان کرد.
سازمان همکاری
شانگهای متشکل از
۱۰ کشور عضو ، مهمترین سازوکار سیاسی - امنیتی در حوزه اوراسیا بهشمار
میرود. روسیه، ایران، چین، هند، قزاقستان، قرقیزستان، پاکستان، تاجیکستان،
ازبکستان و بلاروس اعضای سازمان همکاری شانگهای هستند.
شویگو در سخنان خود در
این نشست یادآور شد: دادگاه عالی روسیه
۲۸
فروردینماه
۱۴۰۴
تصمیم به تعلیق ممنوعیت فعالیت جنبش طالبان که در فهرست سازمانهای تروریستی قرار
داشت، گرفت.
دبیر شورای امنیت
روسیه اظهار داشت: ما معتقدیم که این گام، راه را برای ایجاد همکاریهای بیشتر با
کابل به نفع مردم روسیه و افغانستان هموار میکند.
شویگو گفت: از
سرگیری فعالیتهای گروه تماس سازمان همکاری شانگهای و افغانستان نیز میتواند مورد
بحث قرار گیرد و البته باید به وضعیت خاورمیانه، از جمله سوریه نیز توجه شود.
کاظم جلالی سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو به نمایندگی از کشورمان در این نشست حضور داشت.
دادگاه عالی روسیه
پنجشنبه ۲۸ فروردینماه
۱۴۰۴ ممنوعیت فعالیت گروه «طالبان» حاکم بر افغانستان را به حالت
تعلیق درآورد. این تصمیم
۳۱ فروردینماه در روسیه اجرایی شد و نام طالبان از فهرست
گروههای تروریستی مسکو خارج شد.
پیش از آن،
دادستانی کل روسیه
۱۱ فروردینماه در درخواستی از دادگاه عالی این کشور، خروج گروه طالبان
حاکم افغانستان را از فهرست ممنوعه گروههای تروریستی را خواستار شده بود.
بنا بر این گزارش،
با تصمیم دادگاه عالی فدراسیون روسیه، ممنوعیت قبلی فعالیت های جنبش طالبان که در
فهرست یکپارچه فدرال سازمان های تروریستی شناخته شده گنجانده شده بود، به حالت
تعلیق درآمد.
هشتم دیماه
۱۴۰۳
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه قانونی را امضا کرد که امکان تعلیق موقت ممنوعیت
فعالیتهای سازمانهایی را که در فهرست یکپارچه سازمانهای تروریستی قرار دارند را
ایجاد میکند.
بنا بر این قانون،
تصمیم به تعلیق ممنوعیت فعالیت یک سازمان تروریستی شناخته شده توسط دادگاه بر اساس
درخواست دادستان کل فدراسیون روسیه یا معاون وی اتخاذ می شود. این در صورتی امکان
پذیر است که اطلاعاتی وجود داشته باشد که آن سازمان قبلاً فعالیت های تروریستی،
تبلیغات، توجیه و حمایت از تروریسم یا سایر جرایم جنایی را متوقف کرده باشند.
وزارت امور خارجه
روسیه اعلام کرد: لغو وضعیت تروریستی طالبان، راه را برای همکاری کامل با کابل به
نفع مردم روسیه و افغانستان هموار میکند.
به گزارش ایرنا و
بنا بر اعلام دبیر شورای امنیت روسیه،
۱۲۶
هیأت بلندپایه از
۱۰۴ کشور به ریاست
دبیران شوراهای امنیتی، دستیاران و مشاوران روسای کشورها در امور امنیت ملی، وزرا و
رؤسای سازمانهای امنیتی و همچنین
۱۳ دبیرکل و نمایندگان رؤسای سازمانهای بینالمللی در اجلاس امنیتی
مسکو شرکت کردهاند.
هیأت بلندپایه
جمهوری اسلامی ایران به ریاست علیاکبر احمدیان دبیر شورایعالی امنیت ملی در این
اجلاس و همچنین رایزنیهای چندجانبه بریکس دراین رویداد شرکت کرد.
این اجلاس سه روزه
که با دستورکار اصلی شکلگیری معماری جدید، عادلانه و تقسیمناپذیر از امنیت برابر
و فراگیر در حال برگزاری است، پنجشنبه به کار خود پایان میدهد.
بنا بر این گزارش،
برای نخستین بار و به دنبال خروج گروه طالبان از فهرست گروه های تروریستی روسیه،
کاردار سفارت افغانستان به نمایندگی از این کشور در اجلاس امنیتی مسکو شرکت کرد.
هشدار روسیه در رابطه با تلاش «ناتو» برای بازگشت مجدد به افغانستان
وزیر امور خارجه روسیه هشدار داد که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در تلاش است تا با استفاده از رویکردهای جدید، بار دیگر به افغانستان بازگردد.
به گزارش ایراف، لاوروف در نشست «همایش اورآسیایی» که در شهر پرم روسیه برگزار شد گفت که این ائتلاف نظامی با استفاده از شعارهایی چون تأمین امنیت و ثبات، بهدنبال بازسازی نفوذ خود در منطقه است.
لاوروف در سخنرانی خود همچنین از نزدیکی فزاینده هند با اتحادهای غربی، بهویژه ائتلاف چهارجانبه و راهبرد «هند و اقیانوسیه» به شدت انتقاد کرده است.
به گفته او، این مفاهیم، ساختارهایی غربمحور هستند که با هدف مهار چین و کشاندن هند به یک موضع تقابلی در آسیا طراحی شدهاند.
او با اشاره به حضور یک هیئت ۱۲ نفره هندی در این نشست شامل سه نماینده از حزب حاکم بهاراتیا جاناتا فاش کرد که مقامات هندی پیشتر به مسکو اطمینان داده بودند که مشارکتشان در فرایند هند با اتحادهای غربی، بهویژه ائتلاف چهارجانبه صرفاً بر همکاریهای اقتصادی متمرکز است.
اما، به گفته لاوروف، ادامه تمرینهای نظامی مشترک میان اعضای این ائتلاف با ادعاهای هند همخوانی ندارد؛ موضوعی که بهگفته منابع، هیئت هندی را در نشست پرم غافلگیر کرده است.
این در حالی است که وزیر دفاع آمریکا در اظهاراتی تازه چین را یک تهدید جدی و قریبالوقوع خوانده و از متحدان ایالات متحده در منطقه اقیانوس هند و آرام خواست برای پاسخ به نیازهای دفاعی خود بودجه بیشتری در نظر بگیرند.
پیت هگست، وزیر دفاه آمریکا که روز شنبه، ۱۰ خرداد برای نخستین بار در اجلاس امنیتی شانگری-لا در سنگاپور سخنرانی میکرد، اولویتهای ایالات متحده در منطقه یادشده را تشریح کرد و گفت: «دلیلی برای پنهان کردن واقعیت وجود ندارد. تهدیدی که چین ایجاد میکند واقعی است و ممکن است بهزودی عملی شود.»
این اظهارات از تندترین مواضع هگست درباره چین از زمان شروع به کارش در وزارت دفاع آمریکا است.
از سوی دیگر، رئیسجمهور آمریکا، در واپسین اظهاراتش بار دیگر خروج نیروهای این کشور از افغانستان را «شرمآور» خوانده و گفته است که آنها تجهیزات نظامی به ارزش میلیاردها دلار را در افغانستان رها کردهاند.
دونالد ترامپ، این اظهارات را در یک نشست خبری مشترک با ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی و رئیس پیشین سازمان کارآمدی این کشور، ایلان ماسک، مطرح کرده است.
ترامپ پیشتر بارها به مسئله واگذاری پایگاه هوایی بگرام نیز انتقادهای شدیدی داشته و گفته است این پایگاه اهمیت ویژهای برای تسلط آمریکا در منطقه داشت.
با این وجود، گمانهزنیها در مورد بازگشت غرب به افغانستان مطرح میشود و ارزیابی وزیر امور خارجه روسیه در این راستا را به واقعیت نزدیک میکند.
چه کسی سیاست خارجی حکومت طالبان را تعیین میکند؟
هاتف مختار، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان، در یادداشتی تازه به انتقاد از سیاست خارجی طالبان پرداخته است. او که پیش از این از حامیان جدی طالبان به شمار میرفت، نوشته است که این گروه در اتخاذ سیاست خارجی خود نه بر اساس قوانین بینالمللی، بلکه بر مبنای ایدئولوژی خود عمل میکند.
به گزارش ایراف، هاتف مختار در این مقاله این پرسش را مطرح کرده است که: چه کسی سیاست خارجی حکومت طالبان را طراحی میکند و آیا این سیاست واقعاً نماینده کل ملت افغانستان است، همانگونه که آنها ادعا میکنند؟ او در پاسخ به این پرسش نوشته است: «طالبان بهطور مداوم از سیاست خارجی متوازن در قبال همه کشورها سخن میگویند؛ اما من بهشدت باور دارم که آنها نه تنها درک کافی از مفهوم سیاست متوازن و ساختار آن بر پایه قوانین و اصول بینالمللی ندارند، بلکه عملکردشان نشان میدهد که به چارچوب معاصر روابط بینالملل و اصول دیپلماسی نیز پایبند نیستند.»
رئیس مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان در بخش دیگری از این یادداشت، در پاسخ به ادعای طالبان مبنی بر اتخاذ سیاستی متوازن، آورده است: «بر اساس روابط بینالملل و حقوق بینالملل، سیاست خارجی متوازن، سیاستی است که از منافع ملی حفاظت کند، به توافقنامهها و کنوانسیونهای جهانی احترام بگذارد، متعهد به معیارهای جهانی حقوق بشر باشد و بر پایه احترام متقابل، شفافیت و همکاری با جامعه جهانی عمل کند. اما عملکرد طالبان مانند اعمال محدودیتهای شدید بر زنان و اقلیتها، سانسور رسانهها و نقض اصول حقوق بشر جهانی، نشان میدهد که سیاست آنها نه تنها با هنجارهای بینالمللی در تضاد است، بلکه توانایی ایجاد اعتماد لازم برای ساخت یک نظام فراگیر، عادلانه و مشروع را نیز ندارد.»
او در ادامه میافزاید: «سیاست خارجی طالبان که ظاهراً توسط وزارت خارجه و رهبری این گروه تدوین میشود، عمدتاً بر پایه دیدگاههای ایدئولوژیک و محدود آنها استوار است، نه بر اساس اصول دیپلماتیک بینالمللی، منشور سازمان ملل یا نظریههای مدرن روابط بینالملل. برای مثال، گزارشها و درخواستهای نهادهای بینالمللی مانند شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره مسائل حقوق بشری، از جمله لغو ممنوعیتها بر آموزش دختران و مشارکت عمومی زنان، همواره از سوی طالبان رد شدهاند.
این عملکرد با حقوق بینالملل، بهویژه اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در تضاد است و مانع به رسمیت شناخته شدن طالبان توسط جامعه جهانی میشود و به اعتمادسازی با شرکای منطقهای و جهانی لطمه میزند.»
مختار در ادامه استدلال می کند که ادعای طالبان درباره «توازن» در سیاست خارجی نه تنها با معیارهای جهانی همخوانی ندارد، بلکه در عمل به شعارهایی سطحی و وعده هایی ظاهری محدود شده است. نظریههای روابط بینالملل تأکید میکنند که سیاست متوازن باید بر احترام متقابل، حفظ حاکمیت کشورها و اجرای تعهدات بینالمللی استوار باشد؛ اما طالبان نه تنها اصول جهانی درباره حق آموزش دختران و حق کار زنان را نقض کردهاند، بلکه نگرانیهای جدی جهانی درباره روابطشان با گروههای تروریستی مانند القاعده نیز افزایش یافته است.
او در بخش دیگری از استدلالهایش از کشته شدن ایمن الظواهری به عنوان عدم رعایت طالبان به قوانین بین المللی استدلال میکند.
این حامی پیشین طالبان در بخش دیگری از این یادداشت طالبان را متهم به نداشتن تخصص، تجربه کافی در زمینه سیاست خارجی میکند.
این کارشناس افغانستان در نهایت هشدار میدهد که: «اگر طالبان به اصول و قوانین بینالمللی احترام نگذارند و در ساخت نظامی فراگیر، عادلانه و نماینده همه افغانها ناکام بمانند، نه تنها حمایت و مشروعیت جهانی را از دست خواهند داد، بلکه افغانستان را با خطر بیثباتی پایدار، بحران اقتصادی و انزوای بینالمللی روبهرو خواهند ساخت که پیامدهای فاجعهباری برای کل ملت به دنبال خواهد داشت.
در مورد سیاست خارجی طالبان، آنها باید سیاستی فراگیر و مشروع بر پایه حقوق بینالملل اتخاذ کرده، به معیارهای جهانی حقوق بشر متعهد باشند و روابط خود را با جامعه جهانی بر پایه شفافیت و همکاری تنظیم کنند.
سیاست کنونی آنها که مبتنی بر ایدئولوژی و محدودیتها است، نه با اصول بینالمللی همخوانی دارد و نه بستر یک جامعه صلحآمیز، باثبات و پیشرفته را فراهم میکند.
اگر طالبان خواستار مشروعیت بینالمللیاند، ضروری است که اصلاحات بنیادین در سیاستهای خود بهوجود آورند و به قوانین بینالمللی و حقوق همه اقشار جامعه احترام بگذارند. در غیر این صورت، ناکامی سیاست خارجی آنها، پیامدهای ویرانگری برای آینده افغانستان خواهد داشت.»
در نشست مشترک مقامات وزارت صنعت و تجارت حکومت سرپرست طالبان در افغانستان و شورای توسعه تجارت بینالمللی چین، دو طرف بر گسترش همکاریهای اقتصادی، ایجاد ساختارهای مشترک صنعتی و تجاری و فراهمسازی زمینه سرمایهگذاری در افغانستان توافق کردند.
به گزارش ایرنا از خبرگزاری آوا، وزارت صنعت و تجارت حکومت سرپرست طالبان در افغانستان اعلام کرد در نشست مشترک با شورای توسعه تجارت بینالمللی چین، بر سر تقویت همکاریهای اقتصادی، تبادل تجارب صنعتی و ایجاد ساختارهای مشترک همکاری میان دو کشور توافق شده است.
در این نشست، ایجاد پارکهای صنعتی، مناطق ویژه اقتصادی، مراکز فرآوری صادرات، سردخانهها و آزمایشگاههای پیشرفته صنعتی و زراعتی در مناطق مختلف افغانستان مورد بحث و توافق قرار گرفت. چین وعده داده است که نمایندهای را برای پیگیری این اهداف به کابل اعزام کند.
در این دیدار، چین جیانان، معاون شورای توسعه تجارت بینالمللی چین، از هیات طالبان به ریاست احمدالله زاهد، معاون وزارت صنعت و تجارت، استقبال و روابط سیاسی و اقتصادی میان دو کشور را مثبت ارزیابی کرد.
به گفته وی، این شورا به عنوان پل ارتباطی میان دولت چین و شرکتهای دولتی و خصوصی عمل میکند و میکوشد فرصتهای تجاری را در اختیار شرکتهای داخلی و خارجی قرار دهد. وی ابراز امیدواری کرد روابط اقتصادی چین با افغانستان گسترش یابد.
احمدالله زاهد نیز خواستار بهرهگیری از تجارب چین در بخشهای صنعت، تجارت، سرمایهگذاری و زیربنا شد. دو طرف بر ایجاد ارتباط مستقیم میان شرکتهای دولتی افغانستان و شورای توسعه تجارت چین تأکید کردند.
در پایان، توافق شد یک مکانیزم کاری مشترک برای پیگیری توافقات ایجاد و فرصتهای سرمایهگذاری با نهادهای دیپلماتیک فراهم شود.
چین دیگر شریک استراتژیک طالبان نیست
در حالی که تعامل محتاطانه چین با طالبان ادامه دارد، اما گسترش روابط طالبان با دیگر کشورها، از نفوذ پکن کاسته و طالبان در حال گسترش روابط خود با طیف متنوع تری از کشورهاست و چین دیگر به عنوان «مهم ترین شریک» تجاری طالبان توصیف نمیشود.
به گزارش ایراف، به نقل از نشریه صدای جنوب آسیا، در حالی که چین از ارائه یک چشم انداز کلان برای آینده افغانستان خودداری کرده است، همچنان بر موضوعاتی همچون مبارزه با تروریسم، کمکهای بشردوستانه، پیوندهای منطقهای و سازوکارهای چندجانبه تأکید دارد.
بر اساس تحلیل این نشریه، پکن تمایل ندارد روی افغانستان ریسک بزرگی کند یا به طور رسمی حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد. این رویکرد به چین اجازه می دهد در روند بازسازی افغانستان هزینه کمتری متقبل شود، اما در عین حال ممکن است نفوذش را در برابر رقبایی چون هند از دست بدهد.
نویسنده در این مطلب میگوید که چین پیش از تسلط طالبان نیز قدرت مسلطی در افغانستان نبود. در سال ۲۰۱۹، سفیر وقت چین در کابل اعتراف کرد که کشورش قدرت کافی برای حمایت مستقل از افغانستان را ندارد. در آن زمان نیز تمرکز چین بر مقابله با تروریسم، کمک های انسان دوستانه، اتصال منطقه ای در سطح محدود و بهره گیری از سازوکارهای چندجانبه بود.
در ادامه این یادداشت آمده که پس از تسلط طالبان، چین ایده هایی مانند «ابتکار تونشی» در سال ۲۰۲۲ را مطرح کرد که بر همکاری اقتصادی منطقه ای تأکید داشت، اما بیشتر این طرح ها ادامه برنامه های قبلی بودند. چین سال هاست که به دنبال گسترش کریدور اقتصادی چین – پاکستان (CPEC) به افغانستان است، اما اجرای آن به کندی پیش می رود و بدون به رسمیتشناختن رسمی طالبان نیز بعید است پیشرفتی حاصل شود.
نگارنده بر این باور است که با وجود تمایل چین به بهره برداری از موقعیت ژئوپولیتیکی افغانستان، موانعی جدی بر سر راه این هدف وجود دارد، از جمله تهدید گروه های تروریستی مانند داعش، ضعف زیرساخت های پایه ای و بحران های انسانی.
تحلیلگران چینی همچنین از اختلافات داخلی در صفوف طالبان که می تواند به خشونت بینجامد، ابراز نگرانی کرده اند. با این حال، از نگاه چین، طالبان تنها نیروی مسلط احتمالی در افغانستان است که باید با آن تعامل کرد.
نویسنده در ادامه میگوید که چین از مدت ها پیش از سقوط کابل، روابط خود با طالبان را گسترش داده بود و در جولای ۲۰۲۱ از آن ها برای دیدار رسمی در پکن دعوت کرد. پس از تسلط طالبان، چین از معدود کشورهایی بود که سفارت خود را در کابل حفظ نمود، و نخستین کشوری شد که سفیر جدیدی به افغانستان فرستاد و حتی اعتبارنامه سفیر طالبان را نیز پذیرفت.
به باور نگارنده، چین همچنین در نهادهایی چون سازمان ملل، به نفع طالبان موضع گیری کرد و خواستار رفع تحریم ها و آزادسازی دارایی های مسدودشده افغانستان شد. با این حال، سطح تماس های رسمی بین چین و طالبان از اوج خود در اواسط ۲۰۲۴، در چهار ماه نخست ۲۰۲۵ به نصف کاهش یافته است.
این نشریه بیان میدارد که در این میان، طالبان در حال گسترش روابط با سایر کشورهاست، از امارات و ایران گرفته تا رقبای چین مانند هند و حتی ایالات متحده. به تازگی روسیه نیز طالبان را از فهرست گروه های تروریستی خود خارج کرده و ممکن است پنجمین کشوری شود که سفیر طالبان را می پذیرد.
طالبان اکنون سیاست خارجی «متوازن تری» در پیش گرفته و چین را تنها یکی از شرکای مهم خود می نامد، نه مهم ترین. به ویژه در جریان بحران اخیر میان هند و پاکستان، حمایت زودهنگام چین از پاکستان به روابطش با هند آسیب زد. اگرچه رسانه های پاکستانی ادعا کردند چین و پاکستان هند را از افغانستان کنار زده اند، اما طالبان بلافاصله با وزیر امور خارجه هند تماس برقرار کرد.
به باور نویسنده چین در حال حاضر با محدودیت هایی در توسعه روابط اقتصادی با افغانستان مواجه است و تمایلی به پیشگامی در به رسمیت شناختن طالبان ندارد. برخی تحلیل ها حاکی از آن است که اگر چند کشور به طور هم زمان طالبان را به رسمیت بشناسند، چین نیز به آن خواهد پیوست تا هزینه های سیاسی این اقدام را کاهش دهد. در عین حال، طالبان بندر چابهار، که با سرمایه گذاری هند توسعه یافته، را بر بندرهای تحت حمایت چین در پاکستان ترجیح داده است، موضوعی که برای ابتکارات منطقه ای چین یک تهدید به شمار می رود.
در این تحلیل گفته شده که در نهایت، چین دیگر تنها بازیگر مهم برای طالبان نیست. اگرچه تعامل محتاطانه چین با طالبان ادامه دارد، اما گسترش روابط طالبان با دیگر کشورها، از نفوذ پکن می کاهد. در حالی که چین ترجیح می دهد مسئولیت بازسازی افغانستان را به دیگران واگذار کند، باید مراقب باشد این انفعال به هزینه های استراتژیکی برایش منجر نشود.
با گذشت نزدیک به چهار سال از حاکمیت طالبان، چین هنوز آماده به رسمیت شناختن رسمی آنان نیست و این تردید می تواند زمینه ساز ورود رقبای منطقه ای به افغانستان شود.
پس از ایجاد سازمان بینالملل میانجیگری، وزیران امور خارجه چین و پاکستان در نشستی درباره کارآمدی این سازمان در زمینه گسترش روابط بین کشورها، بهویژه میان افغانستان و پاکستان، رایزنی کردند.
به گزارش ایراف، بر اساس گزارش خبرگزاری دولتی شینهوا، در این نشست، وانگیی وزیر امور خارجه چین به محمد اسحاق دار همتای پاکستانی خود گفت که اقدام پاکستان برای ارتقای روابط دیپلماتیک با افغانستان تحت حاکمیت طالبان به بهبود روابط، افزایش اعتماد و تقویت همکاری میان دو کشور کمک خواهد کرد.
اسحاقدار، ایجاد سازمان بینالمللی میانجیگری توسط چین را «بهموقع» خواند و با اشاره به نشست اخیر وزیران خارجه پاکستان و چین با امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه طالبان در پکن و «موفقیتآمیز» بودن آن گفت که پاکستان تصمیم گرفته پیشنهاد میانجیگری چین را بپذیرد و روابط دیپلماتیک خود با افغانستان را به سطح سفیر افزایش دهد.
این در حالیاست که پکن با مشارکت ۳۱ کشور، نخستین سازمان بینالمللی اختصاصی میانجیگری جهان را در هنگکنگ راهاندازی کرد تا رقیبی برای دیوان لاهه و دیوان بینالمللی دادگستری ایجاد کند.
به گزارش فرانسپرس، توافقنامه تشکیل این نهاد جمعه ۹ خرداد در هنگکنگ امضا شد.
بر اساس این گزارش، پکن طی سالهای اخیر رویکرد فعالتری در امور بینالمللی اتخاذ کرده و نفوذ خود را در نهادهای جهانی مانند سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی گسترش داده است. این اقدام در حالی صورت گرفته که ایالات متحده تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ مسیری متفاوت را در پیش گرفته است.
این اقدام همچنین تلاشی برای تقویت اعتبار هنگکنگ به عنوان یک مرکز مهم تجاری محسوب میشود، زیرا اعمال قانون امنیت ملی گسترده از سوی پکن در سال ۲۰۲۰ اعتماد به بیطرفی نظام حقوقی این شهر را متزلزل کرده بود.
طالبان: افغانستان در هیچ تقابلی میان دولتها شرکت نمیکند
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «سهیل شاهین» سرپرست سفارت حکومت طالبان در قطر اظهار داشت امارت اسلامی بر اساس اصول خود به دنبال ایجاد روابط مثبت و سازنده با کشورهای منطقه و جهان است و در هیچگونه تقابل سیاسی یا نظامی میان دولتها وارد نمیشود.
وی افزود: «ما درهای افغانستان را به روی سرمایهگذاری همه کشورها باز کردهایم، به ویژه در بخشهای اقتصاد، استخراج معادن و توسعه زیربناها، مشروط بر آنکه این همکاریها با منافع نظام و مردم افغانستان مغایرت نداشته باشد.»
شاهین همچنین تاکید کرد که سیاست بیطرفی و عدم مداخله در تنشهای بینالمللی، رویکرد ثابت امارت اسلامی از زمان روی کار آمدن مجدد است و هدف آن حفظ استقلال و ثبات افغانستان است.
در همین حال، کارشناسان سیاسی به این نکته اشاره میکنند که دیپلماسی اقتصادی به تنهایی نمیتواند بحرانهای پیچیده افغانستان را حل کند و برای موفقیت، این دیپلماسی باید با استراتژیهای سیاسی و استخباراتی همراه باشد.
از زمان به قدرت رسیدن مجدد طالبان، سیاست بیطرفی و حفظ استقلال در روابط خارجی یکی از اصول محوری این حکومت بوده است و تلاش شده است تا با کشورهای همسایه و دیگر کشورها روابط دوستانه و همکاریهای سازنده برقرار شود تا زمینههای ثبات و توسعه در افغانستان فراهم گردد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «سرگئی شویگو» دبیر شورای امنیت روسیه اعلام کرد که تصمیم اخیر دیوان عالی این کشور مبنی بر تعلیق ممنوعیت فعالیت طالبان در این کشور، زمینه را برای آغاز همکاریهای عملی و گسترش روابط با هیئت حاکمه افغانستان فراهم میکند.
وی همچنین گفت: «همانطور که میدانید، در 17 آوریل 2025، دیوان عالی روسیه تصمیم به تعلیق ممنوعیت فعالیتهای طالبان گرفت؛ جنبشی که پیشتر در فهرست سازمانهای ممنوعه قرار داشت. ما بر این باوریم که این اقدام، راه را برای برقراری همکاریهای بیشتر با کابل به نفع مردم روسیه و افغانستان هموار خواهد کرد.»
به گزارش تاس، شویگو اظهار داشت که ازسرگیری فعالیتهای گروه تماس سازمان همکاری شانگهای با افغانستان نیز میتواند در آینده نزدیک در دستور کار قرار گیرد.
دبیر شورای امنیت روسیه تأکید کرد که تحولات اخیر در روابط منطقهای، از جمله وضعیت در خاورمیانه و سوریه، نیز باید مورد توجه قرار گیرد و در تنظیم سیاستهای امنیتی و همکاریهای فرامنطقهای لحاظ شود.
کارشناسان معتقدند این موضع جدید کرملین میتواند منجر به افزایش رسمیتبخشی ضمنی به طالبان در سطح منطقهای شود، هرچند هنوز هیچیک از کشورهای عضو شانگهای رسماً حکومت کنونی کابل را به عنوان دولت قانونی به رسمیت نشناختهاند.
رسانه نزدیک به طالبان: کشورهای اسلامی ابزارجنگ اسرائیل نشوند
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در گزارشی که توسط المرصاد رسانه نزدیک به طالبان، منتشر شد، نگرانی عمیقی نسبت به تعاملات اقتصادی و نظامی برخی کشورهای اسلامی با ایالات متحده آمریکا ابراز گردید.
این رسانه با اشاره به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی، این کشورها را بهدلیل وارد شدن به همکاریهای تسلیحاتی گسترده با آمریکا مورد انتقاد قرار داد و تأکید کرد که این تعاملات تنها بر منافع اقتصادی و تجهیز ارتشها به سلاحهای میلیارد دلاری متمرکز شده است.
گزارش هشدار داد: همان سلاحهایی که این کشورها خریداری کردهاند، اکنون در حملات خونین و گسترده اسرائیل علیه مردم نوار غزه مورد استفاده قرار میگیرند؛ جایی که کودکان و غیرنظامیان مظلوم، زیر بار گلولهها و بمبهای پیشرفته جان خود را از دست میدهند و نالههای بیپناهی آنان قلب هر انسان آزادهای را به درد میآورد.
المرصاد تأکید کرد: تعامل نظامهای اسلامی با کشورهای غیرمسلمان و حتی کفر، در جهان معاصر امری اجتنابناپذیر است اما این تعاملات نباید بهقیمت از دست رفتن جایگاه دینی و اصول اسلامی باشد. حفظ ارزشها و عزت اسلامی باید محور سیاست خارجی کشورها باشد تا کرامت و امنیت مسلمانان حفظ شود و کشورها به زنجیر وابستگی و بردگی بیگانگان گرفتار نشوند.
این رسانه با اشاره به تجربههای تلخ گذشته افغانستان، یادآور شد که در دوران اشغال آمریکا و پیمانهای امنیتی با حکومت کابل، نهتنها امنیت واقعی برقرار نشد، بلکه حضور پایگاههای نظامی خارجی به ذلت و وابستگی سیاسی و امنیتی منجر شد؛ تجربهای که نباید بار دیگر تکرار شود.
همچنین گزارش خاطرنشان کرد: هر گونه تعامل سیاسی و اقتصادی باید مبتنی بر منافع مشروع و متوازن دو طرف باشد و نباید خواستههای نامشروع و تحمیلشده، آزادی و آینده جامعه اسلامی را به خطر بیندازد، ازاینرو، لازم است کشورهای اسلامی هوشیار باشند تا به ابزار جنگهای بیگانه و دشمنان اسلام تبدیل نشوند.
در پایان این گزارش، از همه دولتها و ملتهای مسلمان خواسته شده است؛ ضمن حفظ اصول و ارزشهای اسلامی در سیاست خارجی خود، از نفوذ و سلطه بیگانگان جلوگیری کنند و برای تأمین منافع واقعی و پایدار مسلمانان جهان تلاش نمایند تا بار دیگر شاهد استفاده از سلاحهای خریداریشده توسط کشورهای اسلامی علیه خود مردم مسلمان نباشیم.
ابوالفضل ظهرهوند، سفیر پیشین ایران در کابل و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نمایندگان این کشور، روابط ایران با طالبان را نامتعادل دانسته است. او اظهار داشت که سرمایهگذاری بخش خصوصی افغانستان در ایران ارتباطی به موضوع حقابه ندارد و مانند امارات متحده عربی و عمان، برای حضور نیروی کار شهروندان افغان، یک شهروند ایرانی باید تعهد لازم را بدهد.
به گزارش ایراف، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ایران درباره اظهارات اخیر امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، درباره روابط دو جانبه و بحث حقابه هیرمند و اینکه آیا میتوان امیدوار بود که با این گفتگوها، مشکل حقابه رفع شود، گفت: «روابط ما با افغانستان بهویژه بعد از روی کار آمدن طالبان در وضعیت نامتعادلی قرار گرفت؛ چون این دولت یا حکومت را دنیا هنوز هم به رسمیت نشناخته است. از سوی دیگر تکلیف داخلیاش هم نه در قبال سایر اقوام و نه در قبال مسائل مربوط به کشورهای همسایه، از جمله ایران در مسائلی همچون آب و پناهجویانی که مستمراً به دلیل شرایط نامناسب داخلی افغانستان از این کشور متواری میشوند به وضوح مشخص نیست.»
وی تاکید کرد که «شرایط موجود» ایجاب نمیکند تا بتوان روی صحبتهای مسئولان طالبان حساب کرد.
ابوالفضل ظهرهوند در یک مصاحبه با یک رسانه ایرانی گفت: «وزارت کشور باید برای افغانستانیهایی که در ایران کار میکنند یک طرف ایرانی را بخواهد که در قبالشان تعهد بدهد. شما عمان یا امارات که میروید یک فرد اماراتی و عمانی میآید متعهد میشود. چرا نمیآییم نظم دهیم؟ پاسپورت برای ما اصلاً اهمیتی ندارد. در افغانستان میتوانند با ۱۰۰ الی ۲۰۰ دلار پاسپورت بخرند و عناصر تروریستی را وارد ایران کنند.»
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نمایندگان ایران با بیان اینکه امیدوار است روند تعاملات در افغانستان به سمت تشکیل و استقرار یک دولت فراگیر برود که مورد شناسایی جامعه جهانی قرار گیرد، تصریح کرد: «در حال حاضر فقر، بیکاری، نبود یک ساختار فراگیر به همراه تشتتهای داخلی در بین طالبان مشکل کشور افغانستان است که شرایط نامطلوبی را نه تنها برای مردم افغانستان، بلکه برای همسایگان به وجود آورده است.»
او در پاسخ به پرسشی در مورد اینکه آیا موضوع سرمایهگذاری بخش خصوصی افغانستان به رفع مشکلات حقابه هیرمند کمک میکند، یا این اقدامات صرفاً برای رفع تهدید انجام میشود، گفت: «افغانستان نمیتواند اقدامی علیه ایران انجام دهد؛ چون خودش با مشکلات امنیت داخلی مواجه است. نکته دیگری که داریم این است که سرمایهگذاری بخش خصوصی افغانستان در ایران ارتباطی به حقابه ندارد و من این را مثبت میدانم.»
از طرفی هم این مقام ایرانی تاکید کرد که باید برای سرمایهگذاران افغانستان شرایط اقامت و ویزای بلندمدت در ایران فراهم کنیم؛ اما با سرمایهگذاری ایران در افغانستان مخالف است. او میافزاید که امکان سرمایهگذاری ایران در افغانستان وجود ندارد و این کشور میتواند در فروش انرژی با شهروندان افغانستان همکاری کند.
خونسردی در قتل؛ اعتراف تازه از جنگ افغانستان
به گزارش ایرنا از خبرگزاری تاس، سرگئی شویگو این سخنان را روز پنجشنبه در نشست
غیررسمی چندجانبه با دبیر شورای امنیت کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در قالب
صبحانه کاری در حاشیه سیزدهمین اجلاس بینالمللی مقامات بلندپایه امنیتی در مسکو
بیان کرد.
در این گزارش آمده است که سربازان نیروهای ویژه انگلیس پس از بازداشت افراد غیرنظامی، آنان را با خونسردی کامل اعدام کرده و سپس برای موجه جلوه دادن کشتار، سلاحهایی را در کنار اجساد قرار میدادند تا آنها را بهعنوان «دشمن مسلح» معرفی کنند.
یکی از نظامیان حاضر در این ماموریتها، به تنهایی در مدت ششماهه حضور خود در افغانستان، 35 غیرنظامی را به قتل رسانده است.
این گزارش همچنین فاش میکند که در میان قربانیان، کودکان نیز وجود داشتهاند و به گفته شاهدان، تیراندازی به غیرنظامیان به نوعی «مسابقه» بین برخی نظامیان تبدیل شده بود.
حضور نظامی انگلیس در افغانستان از سال 2001 آغاز شد و تا سال 2014 ادامه یافت. در این مدت، نیروهای این کشور بهویژه در ولایتهای جنوبی مانند هلمند نقش پررنگی در عملیاتهای ضدتروریستی ایفا کردند.
در سالهای اخیر، گزارشهایی مبنی بر سوءرفتار و نقض حقوق بشر توسط برخی نیروهای خارجی در افغانستان منتشر شده بود، اما این نخستینبار است که خود نظامیان انگلیسی در یک پرونده علنی به چنین جنایاتی اذعان میکنند.
سازمان دیدبان حقوق بشر هفته گذشته با انتقاد از کشورهای انگلیس و استرالیا در بررسی پرونده «جنایتهای جنگی» نیروهای این کشورها در افغانستان تاکید کرد «خانوادههایی که اعضای بیگناهشان در جریان جنگ بیستساله افغانستان توسط نیروهای بریتانیایی و استرالیایی کشته شدهاند، همچنان در انتظار عدالت به سر میبرند».
این سازمان با انتقاد از هر دو کشور تصریح کرده بود در تحقیقات مربوط به این جنایات جنگی و اجرای عدالت برای خانواده قربانیان تأخیر وجود دارد.
در اعلامیه دیدبان حقوق بشر آمده بود : «در آن [تحقیق دولتی] ابعاد گستردهای از جنایات احتمالی، از جمله اعدامهای فوری اسیران جنگی و غیرنظامیان افشا شده بود. با این حال، فقط یک سرباز تاکنون به اتهام این جنایات تحت پیگرد قرار گرفته است.»
خشم طالبان پاکستان از ممنوعیت حضور طالبان افغان در جنگهای خارجی
مفتی ندیم درویش، از مسئولان ارشد دارالافتای تحریک طالبان پاکستان، در واکنش به اظهارات اخیر فرمانده سعید درباره ممنوعیت شرکت طالبان افغان در جنگهای خارجی، گفت: «جهاد در پاکستان نه تنها بر مسلمانان پاکستانی، بلکه بر مسلمانان کشورهای همسایه از جمله افغانستان، ایران و هند نیز واجب است.»
به گزارش ایراف، او رهبری طالبان افغانستان را به «ریاکاری» متهم کرد و گفت: «آنان زمانی از مسلمانان پاکستانی و عرب خواستند که در افغانستان بجنگند، اما اکنون افغانها را از شرکت در جهاد پاکستان منع میکنند.»
در همین حال، برخی عالمان دینی افغانستان از جمله شیخ غزنوی فرمان اخیر رهبری طالبان را مبنی بر ممنوعیت جنگ طالبان افغان در خارج از این کشور را مورد انتقاد قرار دادهاند.
از سوی دیگر، مولانا محمد زاهد عزیزخیل، مفتی دیگر افغانستانی، در بیانیه اخیر خود مبارزه مسلحانه تحریک طالبان پاکستان (TTP) را «برحق» و «فرض» خوانده و گفته است که بر تمام مسلمانان جهان، از جمله افغانها، کمک به این گروه واجب است.
این در حالیاست که چند روز قبل، فرمانده سعید عضو طالبان افغانستان در مراسم فراغت نیروهای امنیتی در کابل گفت که: «سفر به خارج از کشور با نیت جهاد جایز نیست و هر کس از دستور امیر سرپیچی کند، مسئول عواقب آن خواهد بود.»
به گفته این فرمانده طالبان، رهبر این گروه سفر و جنگ اعضای طالبان در خارج از افغانستان را ممنوع اعلام کرده است.
اعلام این فرمان رهبر طالبان واکنش زلمی خلیلزاد نماینده ویژه پیشین آمریکا در امور افغانستان را نیز در پی داشت.
او، روز چهارشنبه ۷ جوزا در صفحه ایکس خود نوشت: «رهبر طالبان دستور روشنی صادر کرده که اعضای طالبان از پیوستن به گروههای مسلح در خارج از افغانستان تحت عنوان جهاد منع شدهاند.»
خلیلزاد با اشاره به این سخنان، اقدام طالبان را گامی مثبت توصیف کرده است.
پیش از این نیز گزارشهای منتشر شده مبنی بر اینکه رهبر طالبان در قندهار حضور جنگجویان این گروه در جنگهای خارجی از جمله پاکستان را ممنوع کرده است.
اگرچه تاکنون طالبان به طور رسمی در این زمینه اطلاعیهای صادر نکردهاند؛ اما کارشناسان میگویند که این تصمیم به عنوان بخشی از تلاشهای طالبان برای بهبود رابطه با پاکستان گرفته شده و هدف از آن، کاهش نگرانیهای پاکستان در زمینه حمایت طالبان افغان از تروریستهای پاکستانی برای ایجاد ناامنی در این کشور است.
لغو وضعیت موقت پناهجویان افغان در آمریکا؛ «جان هزاران نفر در خطر است»
دو عضو سنای امریکا در نامهای به وزیران امور خارجه و امنیت داخلی ایالات متحده، نگرانی «عمیق» خود را در خصوص به لغو وضعیت حفاظت موقت (TPS) برای بیش از ۸ هزار شهروند افغانستان به خصوص زنان و دختران ابراز کرده و خواستار از سر گیری آن شدند.
به گزارش ایراف، جین شاهین و لیزا مورکوسکی دو عضو سنای امریکا در نامهای به وزیران امور خارجه و امنیت داخلی ایالات متحده گفتند که لغو این برنامه جان هزاران افغان، بهویژه زنان و دختران، که در حال حاضر در ایالات متحده اقامت دارند را به خطر میاندازد.
سناتوران امریکایی از حکومت ترامپ خواستهاند که تصمیم لغو این برنامه را بازنگری کرده و آن را از سر گیرد.
در این نامه گفته شده: «این اقدام، علاوه بر مسئولیت اخلاقی و انسانی، پیامی قوی به متحدان و شرکای ما در سراسر جهان خواهد بود که ایالات متحده در کنار کسانی میایستد که در کنار ما ایستادهاند.»
حفاظت موقت (TPS) در آمریکا به مهاجرانی تعلق میگیرد که از کشورهایی به دلیل جنگ، بلایای طبیعی یا شرایط خطرناک نمیتوانند به کشور خود بازگردند. این وضعیت به آنها اجازه اقامت موقت و کار در آمریکا را میدهد. TPS معمولاً به مدت 18 ماه اعتبار دارد و قابل تمدید است.
دولت آمریکا اعلام کرده است که وضعیت TPS برای اتباع افغانستان از 12 جولای 2025 پایان خواهد یافت. این تصمیم به دلیل بهبود شرایط امنیتی در افغانستان اعلام شده است، با این حال بر اساس گزارشهای سازمانهای کمک رسان به افغانستان شرایط در این کشور از نظر انسانی همچنان بحرانی است.
به گزارش ایراف، روزنامه مورنینگ برو (Morning Brew) در یادداشتی درباره افغانستان نوشته است، با آنکه وزارت خارجه ایالات متحده نام این کشور را در فهرست «مقاصد ممنوعه سفر» قرار داده و هشدارهایی درباره ناامنی، احتمال بازداشت های خودسرانه و تهدیدهای تروریستی داده است، برخی گردشگران همچنان تصمیم می گیرند پا به خاک افغانستان بگذارند؛ سرزمینی که طبیعت بکر، آثار باستانی منحصر بهفرد و فرهنگی عمیق اما منزوی از جهان را در خود جای داده است.
نویسنده در این مطلب بیان میدارد که بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱، موجی از نگرانی درباره آینده افغانستان در سطح جهانی برانگیخت. محدودیت های شدید برای زنان، از جمله منع آموزش پس از صنف ششم و ممنوعیت شعرخوانی و آوازخوانی در انظار عمومی، تصویری تاریک از وضعیت حقوق بشر در کشور ترسیم کرد.
از دید نگارنده، واقعیت این است که در چهار سال اخیر، افغانستان به نسبت گذشته دوران آرامتری را پشت سر گذاشته است؛ آرامشی نسبی که شماری از گردشگران خارجی، به ویژه زنان، آن را فرصتی برای بازدید از کشوری کمتر دیده شده تلقی کرده اند.
بنابر گزارشهایی که در این مطلب بدان اشاره شده، از زمان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، حدود ۱۴ هزار و ۵۰۰ گردشگر خارجی از این کشور دیدن کرده اند. تنها در سال ۲۰۲۳، تعداد گردشگران به ۷ هزار نفر رسید، افزایشی چشمگیر در مقایسه با ۶۹۱ نفر در سال ۲۰۲۲. این آمار، هرچند در مقایسه با کشورهای دیگر ناچیز است، اما برای افغانستان گامی قابل توجه محسوب می شود.
این مطلب اذعان میکند؛ طالبان، که در انزوای بینالمللی قرار دارد و با بحران های اقتصادی دست و پنجه نرم می کند، گردشگری را به عنوان فرصتی برای جذب ارز خارجی و بهبود تصویر جهانی خود غنیمت شمرده است. برخی از خطوط هوایی مانند ترکیش ایرلاین و چند شرکت هواپیمایی اماراتی نیز پروازهای خود به کابل را از سر گرفته و مسیرهای جدیدی برای سفر به افغانستان گشوده شده اند.
نویسنده اظهار میکند، گردشگران معمولاً سفر خود را از کابل آغاز می کنند و از آنجا به مقاصدی چون بامیان، مسجد کبود مزار شریف یا همان روضه شریف و بقایای شهر یونانی «آی خانم» در شمال شرق کشور می روند. بامیان با مناظر کوهستانی، دریاچه فیروزه ای در دل صحرا و آثار باقی مانده از تمدن بودایی، یکی از محبوب ترین مقاصد است. هرچند مجسمه های بودا در سال ۲۰۰۱ توسط طالبان منفجر شدند، اما همان محل نیز همچنان بازدیدکنندگان زیادی را به خود جذب می کند.
در ادامه این مطلب آمده است؛ یکی از گردانندگان تورهای گردشگری به نام «علی»، که برند «Let’s Go Afghanistan» را مدیریت می کند، این دوران را «زمان طلایی گردشگری در افغانستان» می نامد. به گفته او، اکثر مشتریانش از ایالات متحده و تایلند هستند و برخی از آنها بیش از ۲۰ سال منتظر چنین فرصتی بوده اند. علی تأکید دارد که دولت طالبان تلاش هایی برای حمایت از صنعت گردشگری و تأمین امنیت گردشگران انجام داده، از جمله اختصاص مأموران مسلح برای اسکورت آنها در برخی مناطق.
نگارنده عنوان میکند؛ البته تمام گردشگران تجربه ای آرام و بی دردسر نداشته اند. یک مسافر برزیلی در تریپ ادوایزر از تجربه بازداشت و بازجویی یک ساعته اش در نزدیکی روضه شریف گزارش داده است. با این وجود، به نظر می رسد که تقاضا برای سفر به افغانستان رو به افزایش است و ظرفیت ماهانه ۱۵ تور علی نیز کاملاً پر است. کمبود راهنمایان انگلیسی زبان یکی از محدودیت های توسعه این صنعت نوپا محسوب می شود.
در این مطلب امده است که نمونه ای از تجربه متفاوت گردشگری در افغانستان را فلاویا لوز، کارآفرین حوزه مهمان داری از سائوپائلو، ارائه می دهد. او در سال ۲۰۲۴ دو هفته را در افغانستان سپری کرد و حتی با مقامات طالبان همراه شد. به گفته او، افغان ها «مهربان ترین مردم جهان» هستند و برخی اعضای طالبان با او عکس گرفتند «مثل یک ستاره هالیوود». او حتی به چند مراسم عروسی نیز دعوت شد و در بازارهای سنتی کابل، تجربه ای متفاوت از خرید در مقایسه با پایتخت های اروپایی به دست آورد.
در نهایت این یادداشت بیان میدارد که گرچه چالش های امنیتی و سیاسی افغانستان همچنان باقی است، اما سفر به این کشور برای شماری از گردشگران، نه تنها تجربه ای فرهنگی و انسانی عمیق فراهم می کند، بلکه بازتابی از واقعیتی دیگر است که کمتر در رسانه های جهانی دیده می شود.
برای کشوری که دهه ها درگیر جنگ بوده، همین بازگشت اندک گردشگران شاید نوید بخش فصلی تازه در تاریخ معاصر آن باشد.
بازداشت مهاجر افغان در آمریکا به اتهام ارتباط با شبکه حقانی
اندپندنت فارسی : یک مهاجر افغان که با ویزای مهاجرتی ویژه وارد ایالات متحده شده بود، اکنون در مرکز یک پرونده امنیتی جنجالی قرار گرفته و با اتهامات سنگینی مانند کلاهبرداری و ارتباط با شبکه حقانی روبهرو است.
به گزارش دیلیمیل، مقامهای فدرال ایالات متحده اعلام کردهاند که دلبر گل دلبر، مردی ۳۳ ساله و پدر پنج فرزند، در ایالت نیویورک بازداشت شده است. او متهم است که در سال ۲۰۲۱ برای دریافت «ویزای مهاجرتی ویژه» موسوم به اسآیوی (SIV، ویژه مترجمان و همکاران نیروهای آمریکایی در افغانستان و عراق)، مدارک جعلی ارائه داده و در عین حال به شبکه حقانی مرتبط بوده است. شبکه حقانی مسئول خونینترین حملات به نظامیان و غیرنظامیان در افغانستان و همچنین نیروهای خارجی است.
براساس اطلاعات ارائهشده دادستانهای فدرال، دلبر در سال گذشته همراه با همسر و پنج فرزند خردسالش به خاک آمریکا وارد شده است. ورود او از مسیر رسمی و با ویزای ویژه مهاجرتی بوده است. این ویزا تنها برای افغانها و عراقیهایی صادر میشود که به نحوی با نیروهای نظامی یا دیپلماتیک آمریکا همکاری کردهاند.
او پیشتر نیز در سال ۲۰۱۶ برای این ویزا درخواست داده بود، اما درخواستش رد شده بود. با این حال، در سال ۲۰۲۱ در هرج و مرج ناشی از سقوط حکومت افغانستان و خروج آشفته نیروهای آمریکایی، بار دیگر درخواستش را ارائه داد و این بار موفق شد مراحل را تا صدور ویزا پیش ببرد.
اسناد رسمی نشان میدهد که درخواست او در مارس ۲۰۲۴ تایید شده و در ماه ژوئیه همان سال توانسته گرینکارت (اقامت دائم آمریکا) را دریافت کند.
اما اکنون مشخص شده است که بیشتر مدارکی که برای دریافت این ویزا ارائه کرده جعلی بوده است، ازجمله نامه یک شرکت مستقر در ایالات متحده که ظاهرا اشتغال او به عنوان مترجم یا همکار محلی نیروهای آمریکایی را اثبات میکرده است.
براساس مدارکی که دادستانها این هفته به دادگاه ارائه کردند، موضوع فراتر از یک پرونده ساده است. مقامهای قضایی آمریکا گفتند که دلبر نهتنها با مدارک تقلبی برای ویزای ویژه اقدام کرده، که در اسناد اطلاعاتی ایالات متحده نام او به عنوان یکی از افراد مرتبط با شبکه حقانی ثبت شده است.
در اسناد جدیدی که وزارت دفاع ایالات متحده منتشر کرده است آمده است که در جریان یک عملیات تجسس در سال ۲۰۱۱ در افغانستان، یادداشتی دستنویس حاوی ترکیبهایی از حروف و اعداد کشف شده که احتمالا موقعیت جغرافیایی یک حمله تروریستی بوده است. اثر انگشت دلبر گل دلبر روی این یادداشت پیدا شده است.
یکی از نکات جنجالی این پرونده ادعای برخی منابع اطلاعاتی در ایالات متحده است که میگویند ماموران اطلاعاتی از ابتدا از هویت و ارتباطهای احتمالی دلبر با تروریستها مطلع بودهاند، اما اجازه ورود او به خاک آمریکا را دادهاند تا از نزدیک پروندهای جامع علیه او تشکیل دهند.
اما درباره نحوه اولویتبندی اطلاعات امنیتی، فرایند بررسی سوابق مهاجران و سیاستهای پناهندگی ایالات متحده در دوره پس از خروج از افغانستان پرسشهای جدی مطرح است، بهویژه در حالی که بسیاری از شهروندان افغان، که سالها در جایگاه مترجم و همکار محلی برای آمریکا کار کرده بودند، همچنان در انتظار ویزا یا با تهدیدات امنیتی در افغانستان روبهرو هستند.
قاضی فدرال، کالین دی هالند، با اشاره به خطر فرار احتمالی متهم او را در بازداشت موقت نگه داشته است.
اتهام اصلی مطرحشده علیه دلبر، کلاهبرداری ویزا است، اتهامی که اگر اثبات شود ممکن است حکمش نزدیک به ۱۰ سال حبس باشد.
با این حال، افشای ارتباط احتمالی این شهروند افغان با شبکه حقانی ممکن است زمینهساز طرح اتهامات امنیتی سنگینتری شود. هنوز مشخص نیست که متهم در کدام عملیاتها یا طرحهای برنامهریزیشده حقانی نقش داشته یا موقعیت دقیق او در ساختار این شبکه چه بوده است.
همزمان، منتقدان میپرسند چرا بسیاری از مترجمان وفادار افغان که سالها جانشان را برای کمک به نیروهای آمریکایی به خطر انداختند هنوز در صف دریافت ویزا هستند، در حالی که فردی با سابقه مشکوک توانسته با مدارک جعلی وارد خاک آمریکا شود.
وزارت دادگستری آمریکا هنوز رسما درباره این پرونده اظهار نظر نکرده است.
جلسه رسیدگی به اتهامات دلبر در ماههای آینده برگزار خواهد شد و به نظر میرسد جزئیات بیشتری درباره نقش احتمالی او در ساختار شبکه حقانی و نحوه ورودش به ایالات متحده فاش شود.
وضعیت دشوار نظامیان پیشین افغانستان در ایران: از خوف اخراج تا خطر انتقامجویی طالبان
آرش نصراصفهانی، جامعه شناس و پژوهشگر مهاجرت و حقوق پناهندگان، درباره وضعیت مهاجران نظامی افغانستانی در ایران گفت: پناهندگان و مهاجران افغانستانی در ایران با چالشهای متعددی در زندگی روزمره مواجهاند؛ اما افراد نظامی، علاوه بر تمام این مسائل و محرومیتها، همواره با ترس شناسایی و مجازات از سوی طالبان نیز روبهرو هستند.
به گزارش شرق، در سالهای اخیر با بازگشت طالبان به قدرت، موجی تازه از مهاجران افغانستانی وارد ایران شده است؛ از جمله نظامیان، خلبانان، مأموران امنیتی و کارمندان دولت پیشین؛ گروهی خاص که به واسطه پیشینه شغلی و پیوندشان با ساختار سابق قدرت در افغانستان، اکنون از سوی طالبان تهدید میشوند و از سوی دیگر، در کشور میزبان نیز با بیثباتی حقوقی و فقدان حمایت مؤثر مواجهاند.
گزارشها نشان میدهد برخی از بازگشتکنندگان بلافاصله پس از ورود، قربانی دادگاههای صحرایی شده و حتی در مرز، اعدام شدهاند.
این در حالی است که در هفته گذشته، خبری تلخ در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای یافت: خودسوزی محمدامیر توسلی، خلبان ارتش پیشین افغانستان در مشهد، پس از آنکه برگه اخراجش صادر شد و امیدش به تمدید اقامت از بین رفت؛ روایتی دردناک از انسانی که از ترس بازگرداندهشدن به افغانستان و تهدید جانی به زندگی خود پایان داد.
هرچند برخی سایتها و منابع رسمی در درستی این روایت ابراز تردید کردهاند و اصل ماجرا را در هالهای از ابهام دانستهاند، اما آنچه انکارناپذیر است، واقعیت زندگی هزاران نظامی افغانستانی در ایران است که در سایه ناامنی روانی، بلاتکلیفی حقوقی و تهدید اخراج، روزگار میگذرانند.
بسیاری از این افراد نه تنها از امکان دریافت اقامت پایدار محروماند، بلکه فاقد هرگونه مسیر قانونی برای ثبت درخواست پناهندگی یا دریافت حمایتهای موقت هستند.
فشار روانی ناشی از این وضعیت، بهویژه برای کسانی که سابقه جنگ با طالبان را دارند، بسیار سنگین است. روایتهای متعددی از بازداشت یا حتی اعدام نظامیان بازگشتی به افغانستان در دست است و همین امر، بر عمق بحران انسانی افزوده است.
آرش نصر اصفهانی در پاسخ به این سوال که مهمترین چالشهایی که مهاجران نظامی افغانستانی در ایران با آن مواجه هستند،چیست، گفت: به طور کلی، پناهندگان و مهاجران افغانستانی در ایران با چالشهای متعددی در زندگی روزمره مواجهاند؛ اما افراد نظامی، علاوه بر تمام این مسائل و محرومیتها، همواره با ترس شناسایی و مجازات از سوی طالبان نیز روبهرو هستند. بسیاری از آنها حتی در داخل ایران نگراناند که نیروهای طالبان آنها را شناسایی کنند و بههمیندلیل، مراجعه به سفارت افغانستان نیز برایشان با اضطراب و نگرانی همراه است.
از سوی دیگر، خطر اخراج از ایران و آنچه ممکن است در افغانستان بر سرشان آید، بهویژه در مواجهه با طالبان، یک وحشت دائمی در ذهن آنها ایجاد کرده است.
این وضعیت روانی تنها شامل خود فرد نظامی نمیشود، بلکه به طور طبیعی خانواده او را نیز در بر میگیرد، چراکه آنها نیز نگران سرنوشت عضو نظامی خانواده هستند. این هراس در میان کسانی که فاقد مدرک اقامتاند و نتوانستهاند به طور رسمی در ایران ثبت شوند، بسیار شدیدتر است؛ چراکه در هر لحظه امکان بازداشت در سطح شهر و بازگرداندن به افغانستان برای آنها وجود دارد.
افزون بر این، افرادی که به صورت رسمی عضو نیروهای نظامی نبودهاند و عمدتا در قالب گروههای شبهنظامی یا مقاومت مردمی علیه طالبان فعالیت کردهاند، بهراحتی نمیتوانند نظامیبودن خود را اثبات کنند؛ موضوعی که خطر اخراج و بازگشت اجباری را برای آنها افزایش میدهد.
در طرح اخیر وزارت کشور ایران مبنی بر ابطال برگه سرشماری دو میلیون افغانستانی که طی سه سال گذشته به عنوان مهاجران قانونی در کشور اقامت داشتهاند، بخش قابل توجهی از نظامیان نیز تحت تأثیر قرار گرفتهاند. این اقدام، موجب افزایش اضطراب و نگرانی در میان آنان شده است.
اگرچه دولت مهلت ششماههای برای تعیین تکلیف این افراد در نظر گرفته، اما سرنوشت آنان پس از پایان این مهلت همچنان نامعلوم است. بهطور کلی، وضعیت افراد نظامی افغانستانی در ایران، آمیخته با سطح بالایی از تردید و ترس از خشونت طالبان در صورت بازگشت است.
این پژوهشگر حوزه مهاجران در پاسخ به سوال آیا بازگرداندن این افراد به کشورشان با رعایت حفظ جان آنها امکانپذیر است، گفت: یک افغانستانی که زمانی با طالبان جنگیده است، اگر به این کشور بازگردانده شود، به دلیل بافت قبیلهای و روستایی جامعه افغانستان، بهسادگی در محل زندگی خود شناسایی میشود. این خطر تنها متوجه خود فرد نیست، بلکه ممکن است اعضای خانواده و بستگان او نیز تحت تأثیر قرار گیرند.
علاوه بر اطلاعاتی که طالبان از نیروهای رسمی نظامی در اختیار دارد، افراد عضو گروههای شبهنظامی نیز بهراحتی قابل شناسایی هستند و بههمیندلیل در معرض خطر جدی قرار دارند. گزارشهایی از داخل افغانستان منتشر شده که براساس آنها، برخی از بازگشتکنندگان بلافاصله پس از ورود، قربانی دادگاههای صحرایی شده و حتی در مرز، اعدام شدهاند. این موضوع بهویژه درباره افرادی که متهم به واردآوردن خسارت یا مرگ یکی از اعضای طالبان هستند، بسیار جدیتر است، چراکه چنین افرادی در لیستهای سیاه طالبان قرار دارند.
وی در پاسخ به این سوال خبرنگار شرق که در این شرایط، تکلیف کسانی که اکنون در ایران با مدارک خانواری زندگی میکنند، چیست؟ آیا آنها نیز در معرض خطر قرار دارند، اظهار داشت: بله، در مواردی افراد نظامی یا شبهنظامی وجود دارند که در جنگهای منتهی به اولین دور قدرتگیری طالبان مشارکت داشتهاند و امروز با مدارک خانواری (پاسپورت خانوادگی) در ایران زندگی میکنند. با طرح اخیر وزارت کشور ایران برای حذف این نوع پاسپورتها، آنها نیز در معرض خطر جدی قرار گرفتهاند. حذف این مدارک میتواند منجر به بیمدرکی، اخراج و بازگشت اجباری آنان به افغانستان شود؛ بازگشتی که بدون شک برای بسیاری از این افراد مساوی با شکنجه، زندان، محرومیت و حتی مرگ خواهد بود.
این خطر در حالی وجود دارد که نه رسانههای مستقل در افغانستان اجازه فعالیت دارند و نه نهادهای بینالمللی امکان نظارت مؤثر بر شرایط داخلی این کشور را دارند. از سوی دیگر، دولتهای غربی نیز عموما چشم خود را بر سیاستهای غیرانسانی طالبان بستهاند و واکنش قابلتوجهی نسبت به موارد متعدد نقض حقوق بشر در این کشور نشان نمیدهند. در نتیجه، بسیاری از موارد نقض حقوق انسانی در افغانستان امروز در سکوت رخ میدهد و هیچ ضمانتی برای حمایت از جان و امنیت بازگشتکنندگان وجود ندارد.
وی در پاسخ به این سوال «در صورت عدم حمایت مناسب، این مهاجران چه پیامدهای اجتماعی و روانی را تجربه میکنند و چه راهکارهایی برای بهبود وضعیت روحی و اجتماعی آنها پیشنهاد میکنید؟» گفت: آنچه برای کاهش رنج این گروه از پناهجویان ضروری است، حداقلی از اطمینان نسبت به جلوگیری از بازگشت اجباری آنها تا زمان بهبود شرایط در افغانستان است. اجرای طرح ابطال برگههای سرشماری، ضربهای جدی به زندگی بسیاری از افرادی وارد کرده است که در پی تحولات پس از بازگشت طالبان، به ایران پناه آوردهاند.
این طرح، امنیت روانی و زیستی این گروه را که در سالهای اخیر تلاش کردهاند، زندگی خود را در شرایطی پایدارتر بازسازی کنند، به طور مستقیم هدف قرار داده است. برای زنان و کودکان، بهویژه دختران، ترس از اخراج، فشاری روانی و خردکننده ایجاد کرده است.
این ترس نهتنها ناشی از بیثباتی اقامت در ایران، بلکه برخاسته از تصویری است که از آینده افغانستان دارند؛ جایی که دختران در صورت بازگشت، از حق تحصیل محروم خواهند شد و حتی خطر ازدواج اجباری با اعضای طالبان تهدیدی بسیار جدی برای آنها به شمار میآید.
در حالی که دولت دوم دونالد ترامپ ادعا کرده که شرایط افغانستان تحت حاکمیت طالبان به طرز قابل توجهی بهبود پیدا کرده تا این ادعا را توجیهی برای استرداد مهاجران افغان قرار دهد، روزنامه آمریکایی گزارش میدهد کهنه سربازان ارتش آمریکا که در افغانستان جنگیدهاند این ادعا را «خندهدار» میدانند.
به گزارش ایسنا، «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور ایالات متحده در ادامه سرکوب و اخراج مهاجران و دارندگان ویزا و اقامت در آمریکا که از نظر این دولت نامطلوب در نظر گرفته میشوند، تصمیم به پایان دادن به حمایتها از افغانهایی که در زمان اشغال افغانستان توسط آمریکا به نیروهای اشغالگر آمریکایی خدمت کرده و بعد از روی کار آمدن دوباره طالبان در سال ۲۰۲۱، از افغانستان فرار کردند، گرفته است.
روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» گزارش داد اما این تصمیم دولت ترامپ خشم کهنهسربازان آمریکایی شرکت کننده در جنگ ۲۰ ساله افغانستان را برانگیخته و این سربازان دولت ایالات متحده را متهم به خیانت کردن و زیر پا گذاشتن قولی که به این «آسیبپذیرترین شریکان آمریکا» داده شده، کردهاند.
ماه جاری میلادی، «کریستی ال. نوئم»، وزیر امنیت داخلی ایالات متحده اعلام کرد دولت متبوع او به محافظت موقت از افغانها در برابر استرداد و اخراج پایان میدهد. این تصمیم موجب شده هزاران نفر از متحدان افغان ارتش آمریکا که بعد از خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و به حکومت رسیدن مجدد طالبان در تابستان ۲۰۲۱، از افغانستان فرار کردند در خطر استرداد از ماه ژوئیه که سیاست مذکور اجرایی خواهد شد قرار بگیرند.
به نوشته روزنامه «واشنگتن پست»، کهنهسربازان حامی این متحدان افغان ارتش آمریکا معتقدند هر یک از این افغانها بعد از بازگشت به افغانستان به طور تقریبا مسلمی توسط طالبان مجازات خواهد شد.
«مت زیلر»، کهنهسرباز ارتش ایالات متحده بعد از آنکه مترجم افغان او در زمان جنگ جانش را نجات داد حالا در جهت حمایت از افغانهایی که به ارتش آمریکا خدمت کردهاند فعالیت میکند.
او با هشدار به اداره ضابط مهاجرت و گمرک ایالات متحده آمریکا (ICE) عنوان کرد: «اگر تلاشی برای استرداد افغانها صورت بگیرد شاهد درگیری فیزیکی بین کهنهسربازان با اداره ICE خواهید بود.»
گروههای حامی مهاجران میگویند بر اساس برآوردها حدود ۱۰ هزار افغان در ایالات متحده متکی به «وضعیت محافظت موقت» برای پیشبرد فرآیند پیچیده و طولانی دریافت اقامت دائم ایالات متحده هستند؛ به نوشته واشنگتن پست این فرآیند برای آنها «به دلیل آشوب مطلقی که در نتیجه فروپاشی افغانستان حادث شد و دستورالعملهایی که به این افغانها حین تلاش برای فرار از آنجا داده، هر چه دشوارتر شده است.»
روزنامه آمریکایی تصریح کرد: «دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده با اعلام قصد خود برای پایان دادن به این حمایتها بر سر ناراضی کردن یک گروه جمعیتی مهم – یعنی کهنهسربازان جنگ – خطر کرده در حالی که همزمان در عرصه سیاسی به دنبال جلب نظر آنها است. دولت دوم ترامپ همواره دولت «جو بایدن»، رئیس جمهور قبلی را که ناظر بر اجرای فرآیند پرآشوب خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان بود از بابت رخدادهای مربوط به این فرآیند از جمله یک بمبگذاری انتحاری در فرودگاه کابل که به کشته شدن ۱۳ سرباز آمریکایی و حدود ۱۷۰ افغان منجر شد بازخواست کرده و مورد انتقاد قرار داده است.
ترامپ همچنین در دولت دوم خود با شتاب و شدت زیاد تلاش میکند مسیرهای مهاجران قانونی به ایالات متحده به ویژه تدابیر حمایتی ویژه در جهت تسهیل مهاجرت کسانی که از بحران در کشورهای دیگر فرار کردهاند حذف کند. دولت واشنگتن در جریان اعلام تصمیمش برای پایان دادن به وضعیت محافظت موقت افغانهای فراری، اعلام کرده «در افغانستان تحت حکومت طالبان بهبودهای قابل توجهی در وضعیت به وجود آمده است.» با این حال حامیان آمریکایی این افغانهای فراری از افغانستان میگویند که این ادعای دولت ترامپ به طرزی اساسی غلط است.
«اندرو سالیوان»، یک فرمانده سابق پیادهنظام ارتش آمریکا در زمان جنگ افغانستان، عضو یک گروه غیرانتفاعی تاسیس شده از سوی کهنهسربازان این ارتش برای کمک به مهاجرت افغانها و عراقیهای خدمت کننده به اشغالگران آمریکایی در زمان جنگ در آن کشورها است؛ گروهی تحت نام «هیچ کس پشت سر جا نماند!»
سالیوان عنوان کرد: «از نظر من به عنوان یک کهنهسرباز چنین تصمیمی به طرزی باورنکردنی توهین آمیز است.»
سالیوان که سال گذشته در یک جلسه استماع کنگرهای با تمرکز بر اقدامات تلافیجویانه طالبان افغانستان سخنرانی کرد، گفت: «من با افغانهایی که به دلیل اتحاد پیدا کردن با آمریکا هدف حمله یا شکنجه قرار گرفتند از جمله یکی از آنها که حالا فلج شده، دیدار داشتهام. این ارزیابی که دولت ترامپ از شرایط امنیتی در افغانستان دارد خندهدار است.»
سالیوان گفت: «اگر فقط یک کشور باشد که اتباعش شایسته وضعیت محافظت موقت باشند آن افغانستان است.»
سازمان دیدهبان حقوق بشر در گزارشی در سال ۲۰۲۵ درباره وضعیت افغانستان تصریح کرد وضعیت در آنجا در یک سال گذشته بدتر شده چون «مقامهای طالبان سرکوب حقوق بشر را به ویژه علیه زنان و دختران تشدید کردهاند» و «بیش از نیمی از جمعیت این کشور در سال گذشته نیازمند کمک بشردوستانه فوری بودند که از میان آنها تقریبا سه میلیون نفر در مواجهه با سطحی اضطراری از گرسنگی هستند.»
حقوق بشر در تعلیق؛ انتقاد روسیه از عدم پیگرد قضایی جنایات جنگی غرب در افغانستان
سخنگوی وزارت خارجه روسیه میگوید که استرالیا و انگلستان تاکنون گامهای جدی و سریعی برای بررسی جنایتهای جنگی نیروهای خود در افغانستان برنداشتهاند.
به گزارش ایراف، ماریا زاخارووا، با اشاره به یافتههای جدیدی درباره جنایات جنگی نیروهای غربی در افغانستان از جمله گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر در افغانستان افزود که استرالیا تنها یکی از ۱۹ سرباز متهم به دست داشتن در این جنایتها را تحت پیگرد قرار داده و این روند به کندی پیش میرود.
زاخارووا همچنین اظهار داشت که با وجود انتشار گسترده گزارشها درباره جنایتهای جنگی نیروهای انگلیسی در افغانستان، پیشرفت قابلتوجهی در این زمینه حاصل نشده است.
این در حالیاست که حدود ده روز پیش سازمان دیدهبان حقوق بشر از استرالیا و انگلستان انتقاد کرد که در بررسی جنایات جنگی انجامشده توسط نیروهای خود در افغانستان تأخیر و سهلانگاری میکنند.
دیدهبان حقوق بشر اعلام کرد که افغانهایی که اعضای خانوادهشان در جریان ۲۰ سال جنگ مورد جنایت جنگی قرار گرفتهاند، همچنان خواهان اجرای عدالت هستند.
این سازمان همچنین انتقاد کرد که استرالیا تاکنون تنها یک سرباز خود را در خصوص با ارتکاب این جنایات متهم کرده است.
قابل یادآوری است که پیش از این، دیوید مکبراید تنها عضو ارتش استرالیا در مورد جنایات جنگی نیروهای کشورش در افغانستان افشاگری کرده بود.
این افشاگر اطلاعات ارتش استرالیا در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ دست به افشای اسنادی زد که تبدیل به مبنای پرونده جنایات جنگی ارتش اسرالیا در افغانستان شد.
فعالان حقوق بشر میگویند، تنها فردی که تاکنون به خاطر ادعاهای مربوط به جنایات جنگی نیروهای ویژه استرالیا در افغانستان زندانی شده، خود افشاگر این ماجرا بوده است.
دیوید مکبراید که سال گذشته به سه اتهام از جمله «سرقت و افشای» اطلاعات محرمانه ارتش به خبرنگاران، اعتراف کرده بود، دیروز (۷ خرداد) در تلاش برای کاهش مجازات زندان خود در دادگاه ناکام ماند.
پیش از این، اعضای پیشین نیروهای ویژه انگلیس در گفتوگو با بیبیسی، جنایاتی را که این نیروها در افغانستان مرتکب شده بودند، فاش کردند.
این سربازان گفته بودند که نیروهای انگلیسی کودکان، بازداشتشدگان و حتی افراد غیرمسلح را در خواب تیرباران میکردند.
به گفته آنان، کشتار بازداشتشدگان برای سربازان انگلیسی به یک امر عادی تبدیل شده بود.
پرونده جنایات جنگی نیروهای غربی به ویژه انگلستان در افغانستان سالهاست که بحثبرانگیز است، اما یافتههای جدید نشاندهنده عمق و گستردگی این اقدامات است.
وزارت دفاع انگلستان اعلام کرد که از تحقیقات عمومی حمایت میکند و از کهنهسربازان خواست اطلاعات خود را ارائه دهند، اما از اظهارنظر درباره اتهامات خودداری کرد.
تأکید ازبکستان بر احیای گفتگوهای شانگهای با افغانستان
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «بختیار مصطفییف» معاون مؤسسه مطالعات راهبردی و بینمنطقهای ازبکستان در بیستمین نشست مجمع اندیشکدههای سازمان همکاری شانگهای که در دهلینو برگزار شد، بر لزوم احیای گروه تماس سازمان همکاری شانگهای و افغانستان تأکید کرد.
وی همکاری با افغانستان را عاملی حیاتی برای تضمین امنیت منطقهای دانست و افزود: «این گفتگوها ادامه تلاشهای ازبکستان برای ادغام افغانستان در فرایندهای همکاری منطقهای و تقویت پایههای صلح و ثبات پایدار در این کشور است.»
در همین راستا، وزارت اقتصاد افغانستان نیز بر اهمیت عضویت افغانستان در سازمان همکاری شانگهای تأکید کرده است.
عبداللطیف نظری، معین این وزارت، در گفتگو با رسانهها اظهار داشت: «شانگهای یک نهاد قوی و معتبر منطقهای است. عضویت در این سازمان میتواند فرصتهای اقتصادی، تجاری و سیاسی متعددی را برای افغانستان فراهم کند.»
از سوی دیگر، کارشناسان سیاسی نیز معتقدند ثبات در افغانستان تأثیر مستقیمی بر امنیت آسیای مرکزی دارد.
پیشتر نیز «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان، گفته بود که در صورت بهرسمیت شناخته شدن حکومت طالبان، مسکو از عضویت این کشور در سازمان همکاری شانگهای حمایت خواهد کرد.
طالبان علیه طالبان؛ تغییری تازه در روابط افغانستان و پاکستان
بر اساس گزارش روزنامه اکسپرس تریبون، طالبان برای نخستین بار اقدامات عملی علیه افرادی انجام دادهاند که در خاک افغانستان برای تحریک طالبان پاکستان (TTP) نیرو جذب میکردند. ناظران این اقدام را تغییری مهم در رویکرد طالبان نسبت به نگرانیهای امنیتی پاکستان میدانند.
به گزارش ایراف، به نقل از روزنامه اکسپرس تریبون، در ماه مارس، هیئتی از مقام های سیاسی، نظامی و اطلاعاتی پاکستان به ریاست محمد صادق خان، نماینده ویژه اسلام آباد در امور افغانستان، به کابل سفر کرد و از اقدامات طالبان برای مهار حملات مرزی آگاه شد.
منابع آگاه گزارش دادهاند که این دیدار برای اولین بار، جدیت طالبان را در برخورد با تهدیدات برخاسته از خاک افغانستان به مقامات پاکستانی نشان داده است.
این روزنامه افزود: در این مدت، افراد طالبان تعدادی از اتباع افغانستانی را که برای تحریک طالبان پاکستان نیرو جذب میکردند، بازداشت و محاکمه کردهاند. این اقدام طالبان باعث کاهش چشمگیر حملات انتحاری در خیبرپختونخوا و بهبود نسبی روابط دوجانبه شده است.
روزنامه اکسپرس تربیون در ادامه نوشت: همچنین، سفر اسحاق دار، معاون نخست وزیر پاکستان، به کابل در ۱۹ آوریل که نخستین دیدار رسمی در سطح عالی از سال ۲۰۲۱ تاکنون بود، بر این روند تنش زدایی مهر تأیید زد. در این دیدار، کابل بار دیگر متعهد شد که از خاک افغانستان برای حمله به پاکستان استفاده نخواهد شد و در مقابل، اسلام آباد برخی محدودیت های تجاری از جمله الزام ضمانت نامه های بانکی برای واردکنندگان افغانستانی را لغو کرد.
یکی از دلایل اصلی این تحولات، دستگیری گروهی از افغان ها بود که قصد داشتند بیش از ۷۰ فرد مسلح را برای نفوذ به خاک پاکستان پس از حمله پهلگام هدایت کنند، اقدامی که درگیری سنگینی را در وزیرستان شمالی به دنبال داشت و تمامی مهاجمان کشته شدند.
این روزنامه اضافه کرد: با این حال، مقامات پاکستانی معتقدند که طالبان باید گامهای «غیرقابل بازگشت» در مقابله با تروریسم بردارند. به باور برخی تحلیلگران، چین نقش پشتپردهای در نزدیکتر کردن دو طرف ایفا کرده است.
نشست سهجانبه ۲۱ مه در پکن میان وزرای خارجه افغانستان، پاکستان و چین نیز نشانهای از همین رویکرد میانجیگرایانه پکن بود. در این نشست، توافق اولیهای برای تبادل سفرا میان کابل و اسلامآباد حاصل شد، اقدامی که در صورت تحقق، نقطه عطفی در به رسمیت شناخته شدن طالبان از سوی منطقه خواهد بود.
اکسپرس تربیون نوشت: همزمان، در حالیکه تنش ها میان پاکستان و هند افزایش یافته، اسلام آباد ترجیح می دهد در جبهه غربی با طالبان به تفاهم برسد.
بهویژه که هند نیز در حال گرمکردن روابط با کابل است. تماس اخیر وزیر خارجه هند با همتای افغانش، نشاندهنده تغییری در سیاست دو دهه گذشته دهلینو در قبال طالبان است. به نظر میرسد چین در نشست پکن، پیامی به دهلینو فرستاد مبنی بر اینکه طالبان باید در محور همکاری با چین و پاکستان قرار گیرد.
در مجموع، گرچه تحولات اخیر نشانهای مثبت در روابط کابل و اسلامآباد است، اما استمرار این روند در گرو تعهد عملی طالبان به مقابله با گروههای مسلح فرامرزی و ایفای نقش مسئولانهتر در سطح منطقهای خواهد بود.
بدخشان به کانون منازعهای چندبعدی علیه طالبان تبدیل شده است؛ جایی که درگیریها بر سر قدرت، ثروت و مسائل قومی میان طالبان بومی و والی پشتونتبار شدت گرفته و به نارضایتی گسترده مردمی و درگیریهای مسلحانه منجر شده است؛ امری که پتانسیل آن را دارد تا افغانستان را وارد یک درگیری داخلی دیگر با تغییر جغرافیا از جنوب به شمال کند.
بدخشان را شاید بتوان تنها ولایتی دانست که همزمان با بازگشت طالبان، به دلیل اعتراضات علنی علیه مقامات این گروه، به کانون منازعه و آتش زیر خاکستر علیه طالبان تبدیل شده است. این مسئله را میتوان در اعتراضات گاه و بیگاه این ولایت مشاهده کرد، چنان که اکنون نیز بدخشان دوباره به محل مناقشه میان مردم محلی و طالبان پشتونتبار تبدیل شده است.
بر اساس گزارش رسانههای مختلف، اختلافات شدیدی میان طالبان بومی و والی این گروه در بدخشان بالا گرفته است. گفته میشود صلاحالدین سالار، معاون اطلاعات وزارت دفاع طالبان، به زادگاهش در بدخشان رفته تا جلسات مشورتی را علیه ایوب خالد، والی فعلی که اهل جنوب افغانستان است، برگزار کند. او در یک پیام صوتی از فرماندهان پلیس شهرستانها، ولسوالان و رؤسای ادارات محلی طالبان خواسته تا در جلسهای برای بررسی «مشکلات مردم بدخشان» شرکت کنند. او در این پیام تأکید میکند که هیچکس حق ندارد مانع برگزاری این جلسه شود.
او همچنین به طور غیرمستقیم والی طالبان را به تجارت و پیگیری منافع شخصی متهم میکند. همزمان با اوج گرفتن این اختلافات، عبدالرحمان، فرمانده واحد امنیتی طالبان در بدخشان، نیز در یک پیام صوتی جداگانه از وضعیت موجود بهشدت شکایت کرده و در اظهارنظری تند گفته است که ولایت ملک شخصی نیست، بلکه متعلق به مردم است. آتش این اختلافات در حالی دوباره شعلهور شده است که بیش از هزار نفر از طالبان بدخشان در شهرستان بهارک جمع شده و به طور صریح هشدار دادهاند که طالبان پشتونتبار، از جمله والی طالبان و فرمانده فرقه، باید تا روز جمعه این ولایت را ترک کنند.
از سوی دیگر، منابع گزارش دادهاند که در پی تیراندازی طالبان به مردم در روستای فرغامنج شهرستان جرم بدخشان، دستکم یک نفر کشته و چندین نفر زخمی شدهاند. این درگیری به دلیل اختلاف نیروهای طالبان با ساکنان محلی بر سر تخریب مزارع خشخاش رخ داده است. نکته دیگری که به گفته منابع آگاه باعث برانگیخته شدن خشم مردم و طالبان بدخشان در برابر طالبان جنوبی شده، غارت منابع طبیعی این ولایت توسط شرکتهای وابسته به رهبران و مقامات طالبان جنوبی است. این اختلافات نشان میدهد که تحولات بدخشان اکنون ماهیتی چندبعدی با بازیگران مختلف و اختلاف نظر شدید بر سر قدرت و ثروت به خود گرفته است.
با قدرتگرفتن دوباره طالبان در سال ۲۰۰۴، این گروه یک اصل اساسی را برای تقویت نفوذ و گسترش دامنه جنگ به نفع خود ترسیم کردند: ارائه چهرهای فراگیر از جنبش طالبان از طریق جذب افرادی از سایر گروههای قومی. در این میان، شمال افغانستان و بدخشان به دلیل دارا بودن منابع طبیعی و معدنی و اهمیت ژئوپلیتیک، از جوامع هدف طالبان در نظر گرفته شد. این جذابیت در میانه فضای چندپاره سیاسی، آشفتگی حکومت مرکزی و جنگ قدرت میان فرماندهان محلی، فرصت را برای طالبان بیش از پیش فراهم کرده بود. سیاست «غیرپشتونسازی» جنبش طالبان به مرور جغرافیای جنگ را به نفع این گروه تغییر داد و دستاوردهای قابل توجهی را برای طالبان در این مناطق به ارمغان آورد.
این اتحاد نامقدس اما همزمان با بازگشت طالبان به قدرت چندان دوام نیاورد و گسستهای آن سریع نمایان شد. از همان روزهای نخست، فرماندهان غیرپشتون طالبان در بدخشان نارضایتی خود را از سیاستهای اعمالی طالبان قندهاری نشان دادند. به طور مثال، قاری فصیحالدین، رئیس ستاد ارتش طالبان و مولوی امانالدین، والی طالبان برای بدخشان، با سطح رهبری طالبان به دلیل نداشتن صلاحیت دچار اختلاف شدند.
از سوی دیگر، این اختلافات در آن زمان در حالی علنی شده بود که مقامات ارشد تاجیکتبار طالبان مورد هدف قتلهای زنجیرهای قرار گرفته بودند. قتلهایی که هرچند داعش مسئولیت آنها را برعهده داشت، اما به باور ناظران، اختلافات درونگروهی و رقابت بر سر تصاحب درآمد لاجورد و طلا در بدخشان نقشی مهم در این قتلها داشتهاند.
این اختلافات بر سر قدرت و ثروت که پیش از بازگشت طالبان به این منطقه نیز سابقه داشت، در دوران حاکمیت طالبان با بازیگران جدید تداوم یافته است. به طوری که در چهار سال گذشته گزارشاتی از رقابت جدید بر سر تصاحب قدرت برای رسیدن به ثروت عظیم معدنی منتشر شد. برای مثال، در سال ۲۰۲۲ مولوی نجیبالله راغی متهم به غارت معدن طلای بدخشان شد. همچنین، مولوی عبدالفتاح، که از دیگر مهرههای کلیدی منطقه بود، بر سر تصاحب معادن به دلیل همین اختلافات کشته شد.
از همین رو است که قندهار برای حفظ جغرافیای شمال، هم به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و هم برای تصاحب ثروت این منطقه، نیروهای نفوذی خود را به این مناطق اعزام کرده است. اما تاریخ منازعه ثروت و قدرت در بدخشان نشان داده که این چرخه تداوم داشته و حذف مهرههای بومی به آسانی امکانپذیر نیست. چالشی که حالا طالبان برای حل آن، ضمن به حاشیه راندن مقامات محلی این گروه، با انتقال پشتونهای جنوب به دنبال تغییر بافت جمعیتی این منطقه برای رسیدن به اهداف ذکر شده هستند.
اما باید گفت که تداوم اعتراضات در بدخشان، چه به علت مقابله با منع کشت خشخاش و چه به بهانه اختلافات قومی، به دلیل گره خوردن با مسائل قدرت و ثروت، در صورت ادامه، به مانند شمشیری دو لبه برای طالبان خواهد بود. طالبان تاجیک همان گروهی است که نقش تعیینکنندهای در پیروزی طالبان در یکی از کلیدیترین مناطق افغانستان داشتهاند. تداوم این نارضایتی سیاسی در میانه حس از دست دادن ثروت منطقه که آن را متعلق به خود میدانند، در کنار افزایش نارضایتیها، میتواند آغازگر منازعهای جدی باشد؛ این بار نه از جنوب افغانستان، بلکه از مناطق به شدت مستعد درگیری شمالی که سابقه نزاع با طالبان را داشتهاند.
طرح محدودسازی پیوستن اعضای خانواده پناهجویان روی میز کابینه آلمان
وزیر کشور آلمان طرح محدودسازی پیوستن اعضای خانواده پناهجویان را به کابینه این کشور ارائه کرد.
به گزارش ایراف به نقل از رسانههای آلمانی این طرح امروز چهارشنبه، ۷ خرداد در نشست هفتهگی هیئت دولت آلمان ارائه شده است.
این طرح بخشی از توافق احزاب ائتلاف حاکم آلمان است که بر اساس آن، پناهجویانی که تنها از «حفاظت موقت» برخوردارند، به مدت دو سال از حق آوردن اعضای خانواده خود به آلمان محروم خواهند بود، مگر در موارد خاص انسانی.
الکساندر دبرینت، وزیر کشور و عضو حزب سوسیال مسیحی بایرن در گفتوگو با روزنامه بیلد گفت: «تاکنون ماهانه به طور میانگین اجازه ورود به هزار نفر برای پیوستن خانوادگی داده میشد. این روند اکنون متوقف میشود.»
او افزود: «باید عوامل جذب مهاجرت به آلمان را بهطور مشخص کاهش دهیم. با این اقدام، نشان خواهیم داد که سیاست مهاجرتی آلمان تغییر کرده است.»
آلمان طی سالهای گذشته بیش از هر کشور اروپایی دیگر پذیرای پناهجویان بوده است.
پیش از این نیز در فاصله بین ماه مارس ۲۰۱۶ تا ژوئیه ۲۰۱۸، روند پیوستن خانوادهها برای پناهجویانی که وضعیت رسمی پناهندگی نداشتند، به تعلیق درآمده بود.
آن تصمیم توسط ائتلاف وقت، شامل اتحادیه مسیحی و حزب سوسیال دموکرات اتخاذ شد؛ ترکیبی که اکنون نیز دولت را در دست دارد و با صدراعظمی فریدریش مرتس اداره میشود.
از ماه اوت ۲۰۱۸، ورود هزار نفر در ماه برای پیوستن خانوادگی به آلمان مجاز شد؛ اما اکنون به نظر میرسد دولت فعلی میخواهد این مسیر را دوباره مسدود کند.
این در حالی است که طبق توافق ائتلاف پیشین موسوم به «ائتلاف چراغ راهنمایی» شامل حزب سوسیال دموکرات، حزب سبز و حزب دموکرات آزاد به رهبری اولاف شولتس، قرار بود محدودیتها در این زمینه برداشته شود؛ اما این وعده هرگز اجرا نشد.
بیش از ۳۰ سازمان غیردولتی از دولت آلمان خواستهاند که از برنامه خود برای محدود کردن پیوستن خانوادههای پناهجویان صرفنظر کرده و در عوض این روند را تسهیل کند.
اتاق فکر آمریکایی: هند در حال واگذاری نفوذ منطقهای خود به چین است
اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در گزارشی تحلیلی نوشت است که هند، بهرغم قدرت اقتصادی و سیاسی رو به رشد در سطح جهانی، در حال از دست دادن جایگاه و نفوذ سنتی خود در جنوب آسیاست؛ منطقهای که اکنون با قدرتگیری فزاینده پکن و تغییرات سیاسی در کشورهای همسایه، بهسوی چین گرایش یافته است.
به گزارش ایرنا از تارنمای اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، هند که سالها بهعنوان قدرت اصلی جنوب آسیا شناخته میشد، اکنون با روندی سریع در حال از دست دادن نفوذ خود در این منطقه است؛ وضعیتی که بهویژه در دو سال اخیر و با تحولات سیاسی در کشورهای همسایه، بیش از پیش برجسته شده است.
این گزارش مینویسد که هند برای دههها در کشورهایی مانند بوتان و نپال نفوذ مستقیم و گستردهای داشته و در بنگلادش نیز با دولت شیخ حسینا روابط امنیتی و اقتصادی نزدیکی برقرار کرده بود. این روابط تا آنجا پیش رفت که حسینا در مبارزه با شورشیان شمالشرق هند که به بنگلادش پناه برده بودند، دست به بازداشت و بازگرداندن آنها زد؛ اقدامی که مورد رضایت دهلینو قرار گرفت.
به گزارش این شورا با این حال، در دو سال اخیر شرایط تغییر کرده است. در بنگلادش، دولت حسینا بهدنبال اعتراضات گسترده به فساد و اقتدارگرایی سقوط کرد و دولت موقت محمد یونس که اکنون زمام امور را در دست دارد، بهسمت چین گرایش یافته است.
شورای روابط خارجی آمریکا مینویسد که چین میلیاردها دلار کمک و پروژههای زیرساختی به این دولت پیشنهاد داده و همزمان، احساسات ضدهندی در جامعه بنگلادش تشدید شده است، بهویژه پس از آنکه حسینا به هند پناه برد.
در ادامه گزارش آمده است که در مالدیو، محمد مویزو رییسجمهور این کشور با شعار «اخراج هند» به قدرت رسید، روابط نزدیکی با چین برقرار کرده و اکنون پکن در پی احیای توافق تجارت آزادی است که از سال ۲۰۱۴ میلادی (۱۳۸۳ خورشیدی) با مالدیو معلق مانده بود.
شورای روابط خارجی آمریکا به نقل از مقامات سابق مالدیو هشدار داده است که چین ممکن است از این فرصت برای دسترسی راهبردی به مسیرهای بازرگانی شرق-غرب در اقیانوس هند استفاده کند.
شورای روابط خارجی آمریکا همچنین به وضعیت سریلانکا اشاره میکند و مینویسد: ائتلاف چپگرای قدرت مردم ملی (NPP) که سال گذشته در انتخابات پیروز شد، گرچه مانند مالدیو و بنگلادش موضعی ضدهندی ندارد، اما آشکارا به چین نزدیک شده و کمکهای مالی و دیپلماتیک گستردهای از پکن دریافت کرده است. رییسجمهور جدید سریلانکا، چین را شریک اقتصادی قابل اعتماد معرفی کرده و مدل اقتصادی پکن را برای کشورش مناسب دانسته است.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است که نپال نیز تحت رهبری دوباره «کی.پی.شارما اولی» که پیشینهای ضد هندی دارد، از اولویت دادن به روابط با هند فاصله گرفته و همکاریهای نظامی و اقتصادی با چین را تقویت کرده است؛ از جمله ازسرگیری رزمایشهای نظامی مشترک و پیشبرد طرحهای بزرگ در چارچوب «طرح کمربند و جاده».
در پایان، شورای روابط خارجی آمریکا مینویسد هند به رغم تبدیل شدن به چهارمین اقتصاد بزرگ جهان و نقش پررنگش در نهادهای چندجانبه جهانی، در حال از دست دادن پایگاه منطقهای خود است؛ موضوعی که موجب میشود دهلینو مجبور شود منابع بیشتری را صرف تثبیت نفوذ خود در همسایگی کرده و ظرفیت خود را برای قدرتنمایی جهانی از دست دهد.
افغانستان میتواند هزینههای ترانزیت منطقهای را کاهش دهد
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سیوپنجمین اجلاس مجمع منطقهای راهآهن کشورهای خاورمیانه که به میزبانی ایران در تهران برگزار شد، با حضور «محمداسحاق صاحبزاده» معاون وزارت فواید عمومی طالبان پایان یافت. نماینده طالبان در این نشست خواستار توسعه همکاری کشورهای منطقه، به ویژه با افغانستان در بخش حملونقل ریلی شد.
وزارت فواید عمومی طالبان در بیانیهای اطهار داشت صاحبزاده در سخنرانی خود به وضعیت فعلی پروژههای ریلی افغانستان، از جمله مسیر خواف-هرات و طرح راهآهن «افغانترانس» اشاره کرده است.
وی با تاکید بر نقش بالقوه افغانستان در کاهش هزینههای ترانزیت، گسترش صادرات منطقهای و اتصال چین به اروپا اظهار داشت که افغانستان میتواند نقش کلیدی در کاهش هزینههای ترانزیت و تسریع صادرات منطقهای ایفا کند.
بر اساس گزارشها، در حاشیه این اجلاس، معاون راه آهن حکومت طالبان با رئیس اداره راهآهن ایران دیدار و بر تقویت همکاریها بهویژه در تکمیل خط ریلی خواف ـ هرات تأکید کرد.
خط ریلی خواف-هرات که ایران را به افغانستان متصل میکند، بخشی از کریدور شرق به غرب است که میتواند چین را از مسیر ازبکستان و افغانستان به ترکیه و اروپا وصل کند.
افغانستان با موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود، به عنوان یک پل ارتباطی بین کشورهای آسیایی و اروپایی شناخته میشود. با توجه به چالشهای امنیتی و اقتصادی که این کشور در سالهای اخیر با آن مواجه بوده، تلاشهای طالبان برای بهبود زیرساختهای حملونقل و همکاریهای منطقهای میتواند به رونق تجارت و کاهش هزینههای ترانزیت منجر شود.
اجلاسهای بینالمللی مانند این اجلاس، فرصتی برای تقویت روابط و همکاریهای اقتصادی و تجاری میان کشورها فراهم میآورد و میتواند به پیشبرد پروژههای زیرساختی کمک کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در ادامه گسترش مبادلات تجاری از طریق خط آهن میان افغانستان و کشورهای منطقه، نخستین محموله تجاری از فرانسه روز گذشته از طریق خط آهن خواف–هرات به ولایت هرات رسید. این محموله شامل هشت واگن حامل شیر خشک است که از فرانسه به ایران و سپس به افغانستان منتقل شده است.
مسیر خط آهن خواف–هرات که از حمایت ایران و افغانستان برخوردار است، به عنوان یکی از مهمترین کریدورهای ریلی در منطقه، امکان دسترسی آسانتر و سریعتر افغانستان به بازارهای اروپا را فراهم کرده است.
کارشناسان اقتصادی میگویند فعالشدن این مسیر ریلی نشاندهنده آغاز دورهای نو در حملونقل تجاری افغانستان و فرصتی برای کاهش هزینههای ترانزیتی و افزایش رقابتپذیری صادرات این کشور در بازارهای جهانی است.
به گفته مقامات افغان، روند صادرات افغانستان از طریق این خط آهن نیز در حال افزایش است و کالاهای تجاری اکنون با سهولت بیشتری به کشورهای ایران، ترکیه و سایر مقاصد اروپایی ارسال میشوند.
بر اساس اعلام اداره خط آهن خواف-هرات، با فراهمسازی تسهیلات بیشتر، تاجران و صاحبان صنایع میتوانند از این مسیر استفاده مؤثرتری داشته باشند.
خط آهن خواف–هرات اکنون به یکی از مسیرهای کلیدی در تحقق هدف دیرینه افغانستان برای ایفای نقش به عنوان «حلقه وصل» آسیای مرکزی، جنوبی و اروپا تبدیل شده است.
سیستم تازه ویزای هند برای شهروندان افغانستان اجرایی شد
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «راندر جیسوال» سخنگوی وزارت خارجه هند به خبرنگاران گفت که سیستم جدید ویزای هند برای شهروندان افغانستان اکنون فعال شده و جایگزین ویزای اضطراری پیشین شده است.
وی افزود: این سیستم شامل شش دسته ویزای درمانی، همراه بیمار، تجاری، دانشجویی، ویزای ورود و دیپلماتیک (ویژه سازمان ملل) است.
به گفته جیسوال، افغانهایی که پیشتر با ویزای اضطراری وارد هند شدهاند، باید وضعیت ویزای خود را با سیستم جدید تطبیق دهند.
سخنگوی وزارت خارجه هند تأکید کرد که این اقدام با هدف تقویت پیوندهای انسانی، فرهنگی و همکاریهای نزدیکتر میان مردم دو کشور صورت گرفته است.
از زمان بازگشت طالبان به قدرت در آگوست 2021، هند سفارت خود در کابل را تعطیل و صدور ویزا برای شهروندان افغانستان را به حال تعلیق درآورده بود. اما از هفته پایانی ماه آوریل سال جاری میلادی، پورتال جدیدی به نشانی indianvisaonline.gov.in راهاندازی شده که شهروندان افغانستان میتوانند از طریق آن، بهصورت آنلاین برای دریافت ویزا اقدام کنند.
سفارت هند در آمریکا پیشتر اعلام کرده بود که افغانها اکنون امکان ثبت درخواست ویزا را بهصورت اینترنتی دارند.
در این سیستم جدید، شرایط خاصی نیز برای هنرمندان، دانشگاهیان، والدین دانشآموزان زیر 18 سال و مالکان افغان املاک در هند در نظر گرفته شده است. همچنین کودکانی که حاصل از ازدواج یک شهروند افغان با فرد هندی یا دارای کارت OCI هستند، نیز مشمول این برنامه میشوند.
در مورد یک سکه بدست آمده از یکاولنگ بامیان
در مورد کشف کتیبهی تنگی سفیدک شهرستان یکهاولنگ بامیان و نیز سکههای بهدست
آمدهی همراه با این کتیبه، تاکنون اشاراتی داشته و همچنان تصویر یکی از آن
سکهها را بهنشر سپرده بودم. اینک تصویر یکی دیگر از این سکهها را پیوست متن
میبینید که در بازهی زمانی اواخر سدهی هفتم و اوایل سدهی هشتم میلادی (حوالی
هزار و سهصد سال پیش از امروز) ضرب گردیده است.
دقیق نمیدانیم که آیا این سکه مربوط به فرمانروا الخیس/آلخیس فرزند خوراس میشود
که کتیبه به فرمان وی نگاشتهشده یا اینکه تعلق به فرمانروای دیگری دارد اما با
توجه به لفظ سیرو
(Sero)
به خط باختری که در سمت راست سکه (جلو تصویر نیمتنهی فرمانروا) نقش بسته، این
سکه را متعلق به سریشاهان یا تگینشاهان هپتالیتی (سلسلهی کابلشاهان) میتوان
دانست. گفتنی است که کابلشاهان و زابلشاهانِ خویشاوند آنها درست مقارن گسترش
اسلام بهسوی سرزمینهای نیاکانی ما، از کابل و کاپیسا تا گندهارا و از آنجا تا
غزنی و بامیان و سیستان فرمانروایی داشتهاند.
نکتهی جالب توجه در این سکه و برخی دیگر از سکههای بهدست آمده از تنگی سفیدک
بامیان همانا تاجی مزین با سری دو مار است که بر سر فرمانروایان خودنمایی میکند.
آیا بهکار گرفتن نماد سری دو مار در تاج شاهان و فرمانروایان کابلی-زابلی
میتواند از سر تصادف باشد یا اینکه ریشه در تاریخ و اسطورههای کهن داشته و
داستان ضحاک ماردوش الهام گرفته از این تاجها یاهم برعکس این تاجها الهام گرفته
از اسطورهی ضحاک میتوانند باشند؟ آیا وجود دژ تاریخیای با نام شهر/قلعهی ضحاک
در بامیان میتواند بیربط به این نمادها و اسطورهها باشد؟ آیا ضحاک از شاهان
پیشااسلامی فرمانروا بر کابلستان-زابلستان بوده که در شاهنامه قالب و چهرهی
دیگری به خود گرفته و رستم بزرگترین پهلوان شاهنامه از سوی مادر تبارش به وی
میرسد؟
پاسخ به این پرسشها نیاز به پژوهش دارد. شاید بتوان روزی مبتنی بر اسناد و مدارک
میان تاریخ و اسطوره پل زد.
صفحه فیسبوک ذبیحالله ساعی
کارشناس ارشد مسائل افغانستان در نشست دیپلماسی زبان و ادبیات فارسی گفت که افغانستان از جمله شهرهای بلخ، هرات و غزنی در سه دوره تاریخی، بار اصلی حفظ و شکوفایی زبان فارسی را به عهده داشتند.
به گزارش ایراف، در این نشست که به همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری با همکاری میز سیاستپژوهی زبان فارسی در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و اندیشکده برآ، روز دوشنبه، ۵ خرداد با حضور علاقمندان به حوزه زبان و ادبیات فارسی در حوزه هنری برگزار شد، دکتر مجتبی نوروزی، کارشناس مسائل افغانستان، بر اهمیت زبان فارسی و نقش آن در تمدن و هویت فرهنگی افغانستان تأکید کرد.
دکتر نوروزی بیان داشت که افغانستان در سه دوره تاریخی، نقش اساسی در حفظ و شکوفایی زبان فارسی داشته است، از جمله شهرهای مهم مانند بلخ که به تعبیری زادگاه زبان فارسی است، هرات و غزنی.
وی افزود: که این شهرهای بزرگ بار اصلی زبان فارسی را در طول تاریخ بر دوش کشیدهاند و افغانستان همواره به عنوان یکی از کانونهای تمدنساز باقی مانده است.
این پژوهشگر مسائل افغانستان به وضعیت کنونی زبان فارسی در افغانستان و اهمیت آن اشاره کرد، جایی که پس از ایران، این کشور دومین جمعیت فارسیزبان جهان را دارد و حداقل بیش از ۲۰ میلیون نفر در آن به زبان فارسی صحبت میکنند.
او بر اهمیت حفظ و تقویت این زبان در مقابل فشارهای سیاسی و فرهنگی تأکید کرد و افزود که زبان فارسی در این کشور نابود نمیشود زیرا مقاومت شدید مدنی و فرهنگی در برابر تضعیف زبان فارسی در افغانستان وجود دارد.
در ادامه، دکتر نوروزی به نقش رسانهها، کتابها و تولید محتوا در حفظ زبان و فرهنگ فارسی اشاره کرد. او از تلاشهایی که در زمینه نشر و توزیع آثار ادبی و فرهنگی در افغانستان انجام شده، یاد کرد و بر اهمیت تولید محتوا و ارتباط فرهنگی تأکید کرد.
این کارشناس مسائل افغانستان بر این باور است که برای حفظ و توسعه زبان فارسی در افغانستان، باید اقداماتی انجام داد که به تقویت دیپلماسی زبانی کمک کند. او بر ضرورت استمرار فعالیتها و حمایت از تولید محتوا و برگزاری جشنوارههای ادبی تأکید دارد، چرا که شعر و ادبیات ابزارهای قدرتمندی در انتقال مفاهیم فرهنگی و حفظ هویت ملی هستند.
این نخستین نشست از سلسله نشستهای دیپلماسی زبان و ادبیات فارسی بود و قرار است جلسات بعدی در هفتههای آتی نیز در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری تهران برگزار شود.
ضرورت بازخوانی روایت تاریخی سقوط اصفهان: مبدأ دشمنتراشی را حذف کنیم
یک کارشناس حوزه افغانستان با تأکید بر نقاط عطف تاریخی ایران که به دشمنتراشی منجر میشوند، گفت: ما چند نقطه تاریخی پیدا کردهایم که باید در تاریخنگاری آنها نقدهایی وارد کرده و بازنویسیهایی انجام دهیم تا بتوانیم این مبدأ دشمنتراشی را از بین ببریم؛ مسئله سقوط اصفهان یکی از این نقاط است.
به گزارش ایراف، نشست سقوط اصفهان و تاثیر آن بر شناخت و تصویر جامعه ایرانی از مهاجرین افغانستانی با سخنرانی سید جواد میری، جامعه شناس و مجتبی نوروزی، کارشناس و پژوهشگر حوزه افغانستان پنجشنبه، ۸ اردیبهشت، در خانه اندیشه ورزان برگزار گردید
مجتبی نوروزی در این نشست، گفت: مهاجر ستیزی یک موج است و یک جریان جدید نیست قبلا نیز با آن مواجه بودیم و نباید آن را محدود به یکی دو سال گذشته کنیم زیرا محدودیت زمانی باعث میشود، نتوانیم این موج را تحلیل کنیم.
وی افزود: در فرهنگ ایرانی ارجاع به تاریخ بسیار اهمیت دارد و اثر گذاری یک شعر در جایی است که به تاریخ ارجاع داده میشود. انگارههای ذهنی انسان در شکل دادن به کنش های انسانها بسیار اهمیت دارد و این اثر گذاری به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه صورت می گیرد.
این پژوهشگر حوزه افغانستان در ادامه توضیح داد: در طول نسل ها ما بار ها ماجرای اصفهان را تکرار کردیم و تاریخ برای همه جذاب است. روایتی که ریشه در تاریخ دارد در کنش امروز ما بسیار تاثیرگذار است.
نوروزی تاکید کرد: اگر یک واقعه مشترک از ایران و افغانستان وجود داشته باشد و در واقع اگر یک روایت یک نگاه مشترک وجود داشته باشد منجر به نزدیکی دو ملت می شود اما اگر از یک روایت دو نگاه به وجود بیاید منجر به اختلاف میان دو ملت میشود.
وی بیان کرد: ما از سقوط اصفهان یک روایت ایرانی و یک روایت افغان داریم. روایت ایرانی می گوید اصفهان آخرین مظهر شکوفایی تاریخ و تمدن ایرانی است و همزمانی این اتفاق سقوط اصفهان نه تنها این عظمت را از بین برد بلکه ایران را از همترازی با کشورهای توسعه یافته جدا کرد و ایران از پیشرفت عقب ماند در این روایت ریشه تمام بدبختی های ما سقوط اصفهان است.
این کارشناس حوزه افغانستان در ادامه توضیح داد: در روایت افغان دو مسئله درباره سقوط اصفهان وجود دارد در واقع این مسئله سقوط اصفهان مظهر قدرت نمایی است. نکته دوم اساسا این ماجرا مبدا آشنایی جهان بیرون از منطقه ما با پشتون ها است.
نوروزی ادامه داد: ما چند نقطه تاریخی پیدا کردیم که باید در باب تاریخی نگاری آنها یکسری نقد ها به آن وارد کنیم و یکسری بازنویسی ها بر روی آنها انجام دهیم تا بتوانیم این مبدا دشمن تراشی را از بین ببریم و مسئله سقوط اصفهان یکی از این نقاط است.
وی گفت: زمانی که یک اتفاق می افتد روایت های مختلفی از آن شکل می گیرد. ما با کمبود منابع یا فقدان منابع درباره اتفاق سقوط اصفهان روبرو هستیم. آیا یک دیوان سالاری در اصفهان وجود داشته؟ اگر دیوان سالاری وجود داشته پس این اتفاق را روایت کرده اند و به احتمال زیاد این منابع مورد توجه قرار نگرفته اند. ما امروز تاریخ را بر مبنای سنت سیاسی سه قرن پیش می نویسیم.
این کارشناس حوزه افغانستان بیان داشت: ما از یکجایی به بعد یک تغییر روایت داریم. باید جغرافیای سیاسی و تاریخی قندهار را بشناسیم تا بتوانیم درباره سقوط صفهان صحبت کنیم و ماجرای سقوط اصفهان نیاز به بازنگری دارد. شاه عباس برای اداره امپراطوری خود به یک جمع بندی رسیده بود اما ۱۰۰ سال بعد از ایشان شاهان سیاست شاه عباس را بروز نمیکنند و از آن سیاست کنترل پیرامونی فقط یک ظاهر می ماند.
نوروزی تاکید کرد: محمود هوتکی هرچه جلو تر آمد بیشتر متوجه ضعف دربار صفویه شد و آن هیمنه که در ذهنش از دربار صفویه وجود داشت فرو ریخت. سقوط اصفهان بیش از آنکه ریشه در حمله محمود هوتکی داشته باشد ریشه در بی کفایتی دربار صفویه داشت یعنی روندی که در دربار صوفیه جاری بود باعث شد اینقدر دربار ضعیف شود که محمود دست به چنین کاری بزند و حتی اگر محمود هوتکی حمله نمیکرد، یک نفر دیگر حمله میکرد.
وی افزود: نباید ضعف دربار خودمان را گردن ضعیف ترین حلقه جامعه امروز بیندازیم و این نگاه یک نوع ساده سازی مسئله است که کار درستی نیست. افغانستان امروز افغانستان زمان سقوط اصفهان نیست نباید این افغانستان را به افغانستان آن زمان تعمیم دهیم و این اتفاقات را به گردن آنها بیندازیم.
این کارشناس حوزه افغانستان تشریح کرد: هر پدیده اجتماعی میتواند تهدید یا فرصت باشد، مهاجران نیز میتوانند هم تهدید باشند هم فرصت باشند و اگر آنها را تهدید معرفی کنیم یک اشتباه بزرگ مرتکب میشویم زیرا آنها را به تهدید تبدیل میکنیم و این یک اشتباه راهبردی است.
سید جواد میری در این نشست گفت: بنده سالها به عنوان مهاجر زندگی کرده ام و با چشم خود دیده ام که در کشور میزبان نسبت به مهاجران بی طرفانه رفتار نمی شود و گاهی مواقع در یک برهه خاصی آنها در مرکز اتهامات مختلف قرار میگیرند.
وی افزود: گاهی در کشور میزبان یک سیاستگذاری هایی اجرا میشود که با موفقیت اجرا نمیشود و با شکست روبرو میشود و در این حالت مشکلات را به مهاجران آن جامعه نسبت می دهند. این روند در تمام دنیا وجود دارد یعنی زمانی که سیاستگذاری ها با شکست روبرو میشود مهاجران به عنوان مقصران معرفی میشوند.
این جامعه شناس در ادامه توضیح داد: در برخی جامعه ها مهاجران بیشترین کار را میکنند و بدون داشتن بیمه و شرایط یک شهروند عادی زندگی میکنند و همیشه در حاشیه قرار دارند، آنها هرگز نمیتوانند مانند یک شهروند آن جامعه زندگی کنند.
میری در ادامه بیان کرد: مسئله تاریخ نگاری در ایران همچنان مطرح است. زمانی که می خواهیم تجربه ایرانیان با اروپاییان را مطرح کنیم نقطه عطف آن شکست ایران از روسیه است، یعنی می گویند از اینجا بود که ایران با اروپا آشنا شد اما از چه زمانی روسیه به عنوان یک کشور اروپایی مطرح شده است؟ چون درباره اینکه روسیه جزء غرب است یا جزء شرق، اتفاق نظری وجود ندارد، یعنی گروهی در روسیه معتقدند روسیه باید به غرب نگاه کند و گروهی معتقدند روسیه باید به شرق نگاه کند.
وی ادامه داد: آیا واقعا ایرانیان تا قبل از جنگ ایران و روس با اروپاییان در ارتباط نبودند؟ یا آنها را نمی شناختند؟ ما در تاریخ نگاری خودمان نقطه عطف قرار می دهیم. اگر میخواهیم در تاریخ نقطه عطف قرار دهیم باید با نگاه مثبت نقطه عطف انتخاب کنیم نه اینکه صرفا شکست ها را به عنوان نقطه عطف قرار دهیم.
این جامعه شناس در ادامه تصریح کرد: در تاریخ ما مفروضاتی وجود دارد که میتوان به آن ایراد و یا انقلت وارد کرد و درباره سقوط اصفهان نیز چنین چیزی وجود دارد.تصمیم ندارم دولت _ ملت ها را نفی کنم و نمی گویم که مثلا افغانستان برای ما بوده است زیرا افغانستان امروز خود یک کشور است.
میری گفت: نگاه اروپا مدارانه به تاریخ ما وجود دارد یعنی با نگاه خودم، خودم را صورت بندی نمیکنم بلکه با نگاه دیگری خودم را صورت بندی میکنم. در تقسیم بندی آسیا نگاه روسی غالب است در قدیم منطقه ای بنام آسیا میانه وجود نداشت اما امروز وجود دارد زیرا کسی که از روسیه به آسیا نگاه کرد این منطقه را میانه آسیا دید و گفت نامش آسیای میانه است و متاسفانه امروز هم درباره تمام مناطق نتوانستیم مسائل را برای خودمان صورت بندی کنیم.
وی تشریح کرد: ما با یک سری معیار هایی که امروز برای خودمان ساختم میخواهیم تمدن دیروز را بسنجیم. ما واحد بزرگی بهنام تمدن اسلامی داریم و اگر میخواهیم از این وضعیت رهایی پیدا کنیم باید خودمان را متعلق به آن واحد بزرگتر بدانیم. ما روایتی بهنام ایران تمدنی داریم و روایتی هم بنام تمدن اسلامی باید خودمان را جزئی از یکی از این واحد ها بدانیم این باعث کاهش تنش میان دو ملت میشود و دو کشور ایران و افغانستان میتوانند از این فرصت نزدیکی بههم استفاده کنند.
این جامعه شناس در پایان تاکید داشت: ایرانی بودن یک عنصر فرهنگی است و اگر کسی وارد کشوری شد چند نسل در آن کشور ماند، جزئی از آن کشور محسوب میشود.